per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
373
387
10.22059/jfisheries.2014.36432
36432
Research Paper
تأثیرات جانشینی پودر ماهی با کنسانترة پروتئینی سبوس برنج در رشد، زندهمانی و ترکیب اسیدهای آمینة بدن آلوین ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
The Impact of Fish Meal Replacement with Rice Bran Protein Concentrate on Survival, Growth and Amino Acid Composition of Rainbow Trout, Oncorhynchus Mykiss, Fry
نصرالله احمدی فرد
n.ahmadifard@urmia.ac.ir
1
عبدالمحمد عابدیان کناری
aabedian@yahoo.co.uk
2
علی معتمد زادگان
amotgan@yahoo.com
3
استادیارگروه شیلات دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
دانشیارگروه شیلات دانشکدة منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
دانشیارگروه صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
استفاده از منابع پروتئین حیوانی در جیرة ماهیان پرورشی، به علت افزایش قیمت و مشکلات محیطی و بهداشتی، به طور درخور توجهی کاهش خواهد یافت. تحقیقات اخیر در مورد تغذیة ماهیان به سمت توسعة غذاهای تجارتی با سطوح پایین پودر ماهی و جانشینهایی با ارزش اقتصادی کمتر سوق پیدا کرده است. در این تحقیق نخست، کنسانترة پروتئینی از سبوس برنج به روش قلیایی تولید شد و سپس در جیرة غذایی آلوین ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) با نسبتهای 10، 25 و 35 درصد جانشینی استفاده شد. لارو ماهیان از ابتدای تغذیة فعال به مدت 30 روز با جیرههای تهیهشده تغذیه شدند. میزان بازماندگی در تیمار شاهد بیشتر از سایر تیمارها بود، ولی بین سایر تیمارها اختلاف معنیداری مشاهده نشد. بیشترین میزان SGR، وزن نهایی و درصد افزایش وزن در تیمار RBPC10 به دست آمد که به طور معنیداری (P<0.05) بیشتر از دیگر تیمارها و حتی بیشتر از تیمار شاهد بود. بیشترین و کمترین نرخ بازده پروتئین (PER) و نرخ بازده چربی (LER) به ترتیب در تیمار شاهد و تیمار RBPC35 مشاهده شد (P<0.05)، ولی بین تیمارهای RBPC25 و RBPC10 تفاوت معنیداری مشاهده نشد (P>0.05). آنالیز تقریبی لاشة آلوین ماهیان بیشترین میزان لیپید و کمترین میزان پروتئین را در تیمار 35 درصد جانشینی نشان داد (P<0.05). لاشة آلوین ماهیان قزلآلای تغذیهشده با تیمارهای جانشینی تغییرات جزئی را در بعضی از اسیدهای آمینه نشان داد. اسید آمینة گلایسین در سطوح بالای جانشینی با RBPC بیشتر از بقیة تیمارها بود. هیستدین از اسیدهای آمینة ضروری در سطوح بالای جانشینی نسبت به گروه شاهد کاهش نشان داد. اسید آمینة لیزین در تیمار RBPC-35 نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری کاهش نشان داد (P<0.05). بر اساس نتایج رشد و ترکیب بدنی تیمار، جانشینی کنسانترة پروتئینی سبوس برنج تا سطح 25 درصد برای لارو ماهی قزلآلای رنگینکمان مناسب است.
Animal protein sources in fish feeds are expected to be greatly decreased as a consequence of increasing economic, environmental and safety issues. Research for fish nutrition has recently focused on the development of practical diets with minimal levels of fish meal and alternative lower-cost protein sources. At the present study, primarily, rice bran protein concentrate (RBPC) was produced with alkalinity method and, then, were used in rainbow trout diets at three levels (10, 25 and 35%) as a fish meal replacement. One diet was taken as control without replacing. Alvine fed these diets for 30 days after the start of feeding. The survival was significantly (P<0.05) higher in control but there was no significant difference among others (P>0.05). High final weight and weight gain and SGR were observed at the end of trial for RBPC-10 diet (P<0.05). The highest and lowest of PER and LER was observed in control and RBPC-35 groups, respectively. But these factors had no significant difference between RBPC-25 and RBPC-10 (P>0.05). Based on a proximate analysis, the groups fed RBPC-35 showed lower protein and higher lipid in body composition (P<0.05). Results of amino acid profile of fishes fed plant protein showed that the amount of Glysine increased at 25 and 35% of RBPC. Also, histidine decreased at all diets compared to the control. The lowest amount of lysine was found at RBPC-35. In conclusion, fish meal can be substituted with up to 25% RBPC in larval stage of rainbow trout without any growth reduction.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36432_785214b89014efa3095075dbb94d15f2.pdf
آلوین
اسیدهای آمینه
رشد
سبوس برنج
قزلآلای رنگینکمان
کنسانترة پروتئینی
Body Composition
Oncorhynchus mykiss
protein concentrate
replacement
rice bran
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
389
397
10.22059/jfisheries.2014.36433
36433
Research Paper
بررسی اثر دما و pH در فعالیت آنزیم لیپاز استخراجشده از بخش قدامی رودة ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
A study on the effect of temperature and pH on the lipase activity purified from the foregut of Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss)
نرگس انوشه
anoosheh6886@yahoo.com
1
سید ولی حسینی
hosseini.seyedvali@gmail.com
2
رسول مدنی
r.madani@rvsri.ir
3
عباس زمانی
zamanibouzandan@yahoo.com
4
فریبا گلچینفر
f.golchinfar@yahoo.com
5
گروه شیلات دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
بخش بیوتکنولوژی مؤسسة تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی، کرج، ایران
گروه شیلات دانشکدة منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه ملایر، ملایر، ایران
بخش بیوتکنولوژی مؤسسة تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی، کرج، ایران
آبزیان یکی از منابع مهم در تولید آنزیمهای گوارشی از جمله لیپازها هستند. در این پژوهش، تأثیر دما و pH در فعالیت آنزیم لیپاز تخلیصشده از بخش قدامیِ رودة ماهی قزلآلای رنگینکمان بررسی شد. برای تخلیص، از سولفات آمونیوم در راسبسازی و از اولترافیلتراسیون به منظور تغلیظ نمونه استفاده شد. فعالیت آنزیم به کمک سوبسترای نیتروفنیل پالمیتات در دماها و pHهای مختلف بررسی شد تا بهترین دما و pH برای فعالیت آنزیم و پایداری آن مشخص شود. نتایج نشان داد که دما و pH بهینه برای فعالیت آنزیم لیپاز استخراجشده از بخش قدامی رودة ماهی قزلآلای رنگینکمان به ترتیب 40 درجة سانتیگراد و 8 است. پایداری دما و pH فعالیت آنزیم لیپاز مذکور به ترتیب در 4-40 درجة سانتیگراد و 6-8 نشان داده شد.
Lipases are one of the most important digestive enzymes that have considerable physiological significance and industrial potential. Aquatics are one of the important resources for enzymes purification such as lipase. In this study, effect of temperature and pH on the lipase activity purified from the foregut of Rainbow trout, was assessed. For the purification, ammonium sulphate for the precipitation and ultrafiltration for concentration of sample was used. Enzyme activity was assessed by Nitrophenyl palmitate as substrate in different temperatures and pH to determination the best of temperature and pH for enzyme activity. The results showed that the optimum temperature and pH for rainbow trout lipase were 40°C and 8, respectively. Thermal and pH stability were also 4-40°C and 6-8 for rainbow trout lipase activity.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36433_e484ff6c33db114d2b8431082c13e6d2.pdf
پایداری دمایی
فعالیت آنزیم
قزلآلای رنگینکمان
لیپاز
Enzyme activity
Lipase
Rainbow trout
Thermal stability
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
399
412
10.22059/jfisheries.2014.36434
36434
Research Paper
تأثیر دیازینون در پارامترهای هماتولوژیک خون سیاه ماهی (Capoeta damascina)
Effects of diazinon of hematological parameters of Capoeta damascina
عارف پیربیگی
pirbeigiaref@yahoo.com
1
هادی پورباقر
poorbagher@ut.ac.ir
2
سهیل ایگدری
soheil.eagderi@ut.ac.ir
3
علیرضا میرواقفی
avaghefi@ut.ac.ir
4
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی، شیلات، کرج، ایران
استادیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، شیلات، کرج، ایران
استادیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، شیلات، کرج، ایران
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، شیلات، کرج، ایران
دیازینون یکی از پرکاربردترین آفتکشهای گروه ارگانوفسفره است که پس از استفاده به منظور ازبینبردن آفات مختلف ممکن است به محیطهای آبی راه یابد و تأثیراتی را در آبزیان و در نهایت انسان بگذارد. به همین علت، مطالعة حاضر به منظور بررسی تأثیرات غلظتهای 5/0، 1 و 5/1 پیپیام (که قبلاً در برخی مناطق تخمین زده شده بودند) از آفتکش دیازینون در پارامترهای هماتولوژیک (هموگلوبین، هماتوکریت، گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید، MCV[1]، MCH[2]، MCHC[3]، لنفوسیتها، مونوسیتها، ائوزینوفیلها و مونوسیتهای خون Capoeta damascina) با میانگین وزنی 84/15 گرم و میانگین طولی 06/13 سانتیمتر در مدت 9 روز و با سه زمان نمونهبرداری در روزهای اول، پنجم و نهم انجام شد. سنجشها در ماهیان در معرض دیازینون، نسبت به گروه کنترل، در هر سه زمان نمونهبرداری نشاندهندة کاهشی معنیدار در میزان هموگلوبین، هماتوکریت، تعداد گلبولهای سفید، تعداد گلبولهای قرمز و لنفوسیتها بود، اما تعداد نوتروفیلها به صورت معنیداری در گروههای در معرض دیازینون نسبت به گروه کنترل افزایش یافت؛ با این حال، تفاوت عمدهای در مقادیر MCV، MCH و MCHC مشاهده نشد. این مطالعه نشان میدهد که پارامترهای خونی این ماهی میتوانند بیومارکر مناسبی برای وجود دیازینون در محیط آبی باشند. - [1] حجم متوسط گلبولهای قرمز خون (Mean corpuscular volume) [2] - هموگلوبین متوسط گلبولهای قرمز خون (Mean corpuscular hemoglobin) [3] - غلظت متوسط هموگلوبین گلبولهای قرمز خون (Mean corpuscular hemoglobin concentration)
Diazinon is a highly-consumed organophosphate pesticide. This poison can reach to the aquatic ecosystems and has negative effects of aquatics and finally humans. At the present study, effects of 0.5, 1 and 1.5 ppm diazinon on hematological parameters (Hb, HCT, RBC, WBC, MCV, MCH, MCHC, lymphocyte, monocyte, neutrophil and eosinophil count) of the C. damascina were examined. The blood samples were collected at 1, 5 and 9 days after exposure to the poison. HB, HCT, RBC, WBC, lymphocyte counts of the fished exposed to the poison decreased compared to those received no poison. In contrast, diazinon increased the neutrophil count. There was no significant difference in MCV, MCH and MCHC between fishes received poison and the control group. In conclusion, hematological parameters of C. damascina are suitable indicators of diazinon.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36434_5468a0dfb46c5d492e9d6225b2a604a5.pdf
آفتکش
دیازینون
Capoeta damascina
پارامترهای هماتولوژیک
خون
Blood
Capoeta damascian
diazinon
hematological parameters
pesticide
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
413
422
10.22059/jfisheries.2014.36435
36435
Research Paper
بررسی خصوصیات ریختشناسی و فراوانی گونههای خانوادة Acartidae (Copepoda: Calanoida) در آبهای بندر هندیجان (شمال غرب خلیج فارس)
Study of Morphology and Density of Acartidae species (Copepoda: Calanoida) in Hendijan Harbor (NW Persian Gulf)
سرور پیغان
peyghan88@yahoo.com
1
دکتر سواری
savari53@yahoo.com
2
نسرین سخایی
nsakhaee@yahoo.com
3
بابک دوست شناس
babakdoust@yahoo.com
4
سیمین دهقان مدیسه
s_dehghan2002@yahoo.com
5
کارشناس ارشد جانورشناسی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
استاد گروه زیستشناسی دریا، دانشکدة علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
استادیار گروه زیستشناسی دریا، دانشکدة علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
استادیار گروه زیستشناسی دریا، دانشکدة علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
استادیار پژوهشکدة آبزیپروری جنوب کشور
این تحقیق به منظور جداسازی و شناسایی افراد پلانکتونیک خانوادة Acartidae در آبهای بندر هندیجان طی سالهای 1390-1389 انجام گرفت. با استفاده از تور پلانکتونگیری با چشمة 100 میکرون و از شش ایستگاه در ماههای تیر، شهریور، آبان، دی و اسفند 1389 و اردیبهشت 1390 نمونهبرداری انجام گرفت. از این خانواده، با استفاده از خصوصیات ریختشناسی، پنج گونه متعلق به دو جنس شناسایی شدند: Acartia ohtsukai ، A. erythraea ، A. danae ، A. fossae و Acartiella faoensis . تراکم گونههای مذکور در ایستگاهها و ماههای مختلف محاسبه شد. بیشترین میزان میانگین فراوانی افراد این خانواده در شهریور (1200 ± 12037 فرد در متر مکعب) به دست آمد و هیچ یک از افراد این خانواده در ماههای سرد سال (دی و اسفند) مشاهده نشدند. خانوادة Acartidae حدود 28 درصد از فراوانی نسبی کل پاروپایان پلانکتونیک را طی دورة نمونهبرداری به خود اختصاص دادند که در این میان گونة Acartiella faoensisبهمنزلة گونة غالب با فراوانی نسبی 19 درصد در کل سال محاسبه شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین دما و خانوادة Acartidae نیز ارتباط مثبت و معنیداری را نشان داد که مؤید تأثیر عامل دما در فراوانی گونههای این خانواده است.
The present investigation is based on separation and identification of Planktonic Acartidae in Hendijan Harbor during 2010-2011. Zooplankton samples collected by plankton net (100μm) from six stations in July, August, October of 2010 and December, February, April of 2011. In this study family of Acartidae was represented by 5 species: Acartia ohtsukai, A. erythraea, A. danae, A. fossae and Acartiella faoensis. Abundance of each species was measured in sampling stations and studying months. The highest density of Acartidae copepods were recorded in August and August 2010 (12037±1200 Ind./m3) and any species of this family did not observed in December and February 2010. Family Acartidae formed 28% of all planktonic copepods during studying period. A. faoensis with relative frequency of 19% was dominant species among all Copepods. There was Positive significant correlation coefficient between density of Acartidae and water temperature (P<0.05) that shows effect of temperature on density of Acartidae species.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36435_aa8336fbca6c32f54939951b79302826.pdf
بندر هندیجان
پاروپایان
خصوصیات ریختشناسی
خلیج فارس
Acartidae
Acartidae
Copepods
Hendijan Harbor
Morphology
Persian Gulf
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
423
440
10.22059/jfisheries.2014.36436
36436
Research Paper
تغییرات آنتوژنی آنزیمهای گوارشی پانکراسی و اسیدهای چرب در تخم و لارو کپور علفخوار (Ctenopharyngodon idella)
Ontogenetic changes of pancreatic enzymes and fatty acids in egg and larvae of grass carp (Ctenopharyngodon idella)
وحید چمن آرا
v.chamanara@gmail.com
1
آناهیتا فرهودی
anifarhoudi@gmail.com
2
دانشکدة علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان و عضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ایلام
دانشکدة علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان و عضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گچساران
تغییرات آنتوژنی آنزیمهای گوارشی پانکراسی و پروفیل اسیدهای چرب در تخم لقاحیافته و لارو کیسه زردهدار کپور علفخوار (Ctenopharyngodon idella)، برای ارزیابی احتیاجات غذایی لارو کپور علفخوار هنگام شروع تغذیة فعال، بررسی شدند. از تخم لقاحیافته، لارو تازه تفریخشده، لارو یکروزه، لارو در مرحلة جذب کیسة زرده و لارو در مرحلة انتهای جذب کیسة زرده نمونهبرداری شد. در مطالعة حاضر، آنزیمهای گوارشی دخیل در هضم پروتئین، چربی و کربوهیدرات شامل تریپسین، کیموتریپسین، لیپاز و آمیلاز در تخم، زمان تفریخ و شروع تغذیة فعال شناسایی شدند. بالابودن فعالیت اختصاصی تریپسین و کیموتریپسین، در تخم و لاروهای تازه تفریخشدة کپور علفخوار، اهمیت بالای آنزیمهای مذکور را در دوران جنینی و تفریخ نشان میدهد (05/0P<). فعالیت اختصاصی لیپاز و آمیلاز در مطالعة حاضر روندی صعودی را نشان داد (05/0P<)؛ همچنین، نتایج نشان داد که همزمان با افزایش اسیدهای چرب اشباع (SFA)، میزان اسیدهای چرب تک غیر اشباع (MUFA) کاهش پیدا کرد که این امر حاکی از اهمیت اسیدهای چرب تک غیر اشباع، بهمنزلة منبعی مهم در تأمین انرژی، طی مراحل جنینی و تکوین لاروی است.
Ontogenetic changes of digestive enzymes (pancreatic) and fatty acids profile in fertilized grass carp (Ctenopharyngodon idella) eggs and eleuthero-embryo were examined at the beginning of exogenous feeding. The fertilized egg, newly hatched larvae, one-day-old larvae, larvae in 2/3 yolk-sac absorption stage and complete yolk-sac absorption stage were sampled. Then, the digestive enzymes including trypsin, chymotrypsin, lipase and amylase which related to the digestion of protein, lipid and carbohydrate were measured in egg, at hatching stage and onset of exogenous feeding. High specific activity of trypsin and chymotrypsin in egg and newly hatched larvae revealed their importance during embryogenesis and hatching (P<0.05). The results showed the increasing trend in the specific activity of lipase and amylase (P<0.05). The results also showed that the increase in saturated fatty acids (SFA) coincide with a decrease in monounsaturated fatty acids (MUFA), indicating the role of monounsaturated fatty acids for energy provision during embryogenesis and larval development.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36436_44fd5fcd22ca4dace301f364acacd654.pdf
آنتوژنی
آنزیمهای پانکراسی
اسید چرب
تکوین لاروی
کپور علفخوار
Ctenopharyngodon idella
Ctenopharyngodon idella
Fatty acid
Grass carp
larval development
Ontogeny
pancreatic enzymes
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
441
451
10.22059/jfisheries.2014.36437
36437
Research Paper
ارزیابی عملکرد ترکیب باسیلوسهای پروبیوتیکی و مخمر ساکارومایسس سرویزیا ایزولهشده از دستگاه گوارش بچهماهیان فیلماهی، در ارتقای فاکتورهای رشد و بیوشیمیایی عصارة بدن و افزایش مقاومت لارو ماهی فیتوفاگ (Hypophthalmichthys molitrix) در مقابله با عوامل استرسزا
Performance evaluation of combined probiotic Bacillus and yeast Saccharomyces cerevisiae isolated from the digestive tract of Huso huso on growth factors and biochemical body extracts improvement and increased resistance of Silver Carp (Hypophthalmichthys molitrix) larvae in the face of stressors
خیرالله خسروی کتولی
khosravi.kh@ut.ac.ir
1
حجت الله جعفریان
khosravikatuli.kh@gmail.om
2
داریوش عبدالهی
khosravi.kh1988@yahoo.com
3
سجاد توانا
stavana@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
گروه شیلات، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، ایران
گروه شیلات، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، ایران
گروه شیلات، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، ایران
مطالعة حاضر با هدف تعیین تأثیرات ترکیب پروبیوتیکی: باسیلوس لیچنی فورمیس، باسیلوس سابتلیس، به همراه مخمر ساکارومایسس سرویزیا که از رودة بچهماهیان فیل ماهی جداسازی شدند، در فاکتورهای رشد و بیوشیمیایی حاصل از عصارة بدن و میزان مقاومت لارو ماهی فیتوفاگ (با میانگین وزن 10±200 میلیگرم) در برابر عوامل استرسزای محیطی انجام شد. برای تغذیة لاروها از غذای فرمولهشدة کپورماهیان استفاده شد. ماهیان گروه کنترل با جیرة پایه و ماهیان 3 گروه آزمایشی دیگر با جیرة مکملسازیشده با 3 سطح 106 × 5/1 (جیرة 1T)،106 × 3 (جیرة 2T) و 106 × 5/4 (جیرة 3T) تغذیه شدند. نتایج نشان دادند که، بعد از 30 روز تغذیه در تیمارهای مکملسازیشده، پارامترهای رشد به طور معنیداری افزایش پیدا کردند (05/0P<). تیمارهای 2T و 3Tبه طور معنیداری رشد بهتری را با ضریب تبدیل غذاییکمتر نسبت به گروه شاهد نشان دادند و نرخ رشد ویژه نیز در این تیمارها بهترین عملکرد را داشت. همچنین، نتایج نشان دادند که میزان لیپاز در هر 4 گروه آزمایشی تغییر معنیداری نداشت (05/0P>). میزان آمیلاز به ترتیب در تیمارهای 2T و 3T و میزان قند در تیمار 3T بیشترین میزان خود را داشتند؛ میزان کورتیزول نیز در تیمار شاهد به صورت معنیداری نسبت به گروههای پروبیوتیکی بیشتر بود (05/0P<). لاروهای تغذیهشده با جیرة حاوی ترکیب پروبیوتیکی مقاومت بیشتری در برابر شرایط نامساعد محیطی در مقایسه با تیمار کنترل نشان دادند (05/0P<). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از مخلوط پروبیوتیکی در مکملسازی غذا میتواند در فاکتورهای رشد، فاکتورهای بیوشیمیایی عصارة بدن و میزان مقاومت لارو ماهی فیتوفاگ در اکثر موارد تأثیرگذار باشد.
The aim of this study is determine the combined effects of probiotic: B. licheniformis and B. subtillis and a yeast species that called Saccharomyces cerevisiae that isolated from gut Beluga (Huso huso) on growth factor, biochemical factors in the body extract, and the amount resistance of silver carp larvae (Hypophthalmichthys molitrix) (The mean weight 200±15 mg) against environmental stressors. Control fish were fed with basal diet and other experimental groups of fish were fed with supplement diet in three concentration 1.5×106 (T1), 3×106 (T2) and 4.5×106 (T3). Results showed that after 30 days of feeding the probiotic treatments, growth parameters significantly was increased (P<0.05). T2 and T3 treatments have significantly better growth with less Feed conversion ratio (FCR) than the control group and specific growth rate (SGR) in this treatment had the best performance. Results showed that lipase levels in all four groups was not significantly change (P>0.05). Amylase levels in T2 and T3 respectively and sugar in T3 showed the highest value. Cortisol levels in the control treatment were significantly greater than the groups that fed whit probiotic supplement (P<0.05). Larvae fed diets containing the probiotic showed more resistance against unfavorable environmental conditions compared with the control group (P<0.05). The results of this experiment showed that the probiotic mixture in a food supplement, on growth factors, biochemical factors in the body extract and resistance of Silver carp larvae in most cases will affect.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36437_b9d498dcccafc39faf8231143d279af9.pdf
ترکیب پروبیوتیکی
فاکتورهای رشد
فاکتورهای بیوشیمیایی عصارة بدن
لارو ماهی فیتوفاگ
مقاومت
Biochemical factors
growth factor
Probiotic
Resistance
Silver Carp larvae
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
453
461
10.22059/jfisheries.2014.36438
36438
Research Paper
اثر دماهای مختلف بر ویژگیهای زیستی: رشد، بقا، طول عمر و صفات تولیدمثلی پریان میگوی Phallocryptus spinosa Milne Edwards, 1840 (Crustacea; Anostraca)
The Effects of Temperature on Survival, Growth, Life span and Reproduction Characteristics of Phallocryptus spinosa Milne Edwards, 1980 (Crustacea; Anostraca)
محمد رضا غریبی
gharibi66@gmail.com
1
محمدعلی نعمت الهی
malahi@ut.ac.ir
2
ناصر آق
n.agh@urmia.ac.ir
3
بهروز آتشبار
b.atashbar@urmia.aci.ir
4
ماندانا کاظمی
mkazemi@yahoo.com
5
دانشجوی کارشناسی ارشدگروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
استادیارگروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
استادیار پژوهشکدة آرتمیا و جانوران آبزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
استادیار پژوهشکدة آرتمیا و جانوران آبزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه فیزیولوژی جانوری، دانشکدة علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
در این تحقیق درصد ماندگاری، نرخ رشد، ویژگیهای تولیدمثلی و طول عمر گونة Phallocryptus spinosa در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. تعداد 200 ناپلی تازه تفریخشده در 3 تکرار به محیط پرورش تیمارهای دمایی (15، 20، 25 و 30 درجة سانتیگراد) منتقل شدند. پریان میگو با جلبک تکسلولی دونالیلا ترتیولکتا (Dunaliellatertiolecta) و مخمر فرمولهشدة لنسی پی زد (Lansy PZ) غذادهی شد. درصد ماندگاری و نرخ رشد لاروها در روزهای پرورشی 3، 6، 9، 12، 15 و 18 اندازهگیری شد. بعد از بالغشدن پریان میگوها، 20 جفت پریان میگو از هر تیمار به ظرفهای جداگانه، حاوی 300 میلیلیتر آب لبشور (5 گرم در لیتر) با دمای مشابه منتقل شدند تا ویژگیهای تولیدمثل و طول عمر آنها در تیمارهای دمایی مقایسه شود. حداکثر رشد در کوتاهترین زمان در دمای 30 درجة سانتیگراد (mm 0/2 ± 2/13 در روز 12) دیده شد، ولی تا قبل از روز 15 همگی تلف شدند. بیشترین درصد بقا (86 درصد) در دمای 15 درجة سانتیگراد دیده شد، ولی حداقل رشد نیز در این تیمار دیده شد، به طوری که، هیچیک از پریان میگوها در این دما به بلوغ جنسی نرسیدند. پریان میگوها در دو دمای 20 و 25 درجة سانتیگراد به بلوغ جنسی رسیدند و در اکثر پارامترهای تولیدمثلی، خصوصاً از نظر تولید سیست هر ماده (174 سیست)، نتایج بهتری در 20 درجة سانتیگراد به دست آمد. بنابراین، دمای 20 درجة سانتیگراد برای پرورش این گونه دمای بهینه معرفی میشود.
The survival, growth, reproductive and life span characteristics of Phallocryptus spinosa were studied at different temperatures in the laboratory. Three replicates of 200 newly hatched nauplii were transferred to culture containers at 15, 20, 25 and 30˚C. The larvae were fed with unicellular algae Dunaliella tertiolecta and chemically treated yeast known as Lansy PZ. Survival and growth rate of fairy shrimps were calculated on days 3, 6, 9, 12, 15 and 18. After attaining the adulthood twenty pairs of adult Anostracawere transferred from all culture vessels into separate containers filled with 300 ml of brackish water (5 ppt) with similar temperatures to compare their reproductive and life span characteristics. Maximum growth at shortest period (13.2 ± 2.0 mm on day 12) was observed at 30°C, but all died before day 15. Maximum survival (86 %) was observed at 15°C; however, minimum growth also was obtained at this temperature with none of the shrimps reaching sexual adulthood. The fairy shrimps reached sexual adulthood only at 20 and 25°C with significantly better results in most of the reproductive parameters especially in total cyst production per female (174 cyst) at 20°C. It was concluded that 20 °C is suitable temperature for culture if this species.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36438_515ff9faac79328ed49e2527c0089de7.pdf
آنوستراکا
بقا
تولیدمثل
رشد
طول عمر
Phallocryptus spinosa
Anostraca
Growth
Survival
Life span and Reproductive
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
463
477
10.22059/jfisheries.2014.36439
36439
Research Paper
پرورش پاروپای آب شیرین Eucyclops serrulatus با استفاده از جیرههای جلبکی و غیر جلبکی در شرایط آزمایشگاهی
Culture of freshwater copepod Eucyclops serrulatus using algal and non-algal diets under laboratory conditions
امیدوار فرهادیان
omfarhad@cc.iut.ac.ir
1
رحمان خرامان نیا
kharman-r@yahoo.com
2
نصرالله محبوبی صوفیانی
soofiani@cc.iut.ac.ir
3
عیسی ابراهیمی درچه
e-ebrahimi@cc.iut.ac.ir
4
استادیار گروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
استاد گروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
دانشیار گروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان،ایران
پاروپایان، از سختپوستان زئوپلانکتونی، طعمههای مناسبی برای تغذیة لارو ماهیاناند. در تحقیق حاضر تأثیر 5 تیمار غذایی مختلف شامل جلبک سبز Scenedesmus quadricauda، پودر غلات گیاهی (برنج+ گندم+ کلزا+ جو)، پودر غذای ماهی، پودر مخلوط کود (کود مرغی+ کود گاوی) و مخمر نانوایی (Saccharomyces cerevisiae) در میزان تولید، رشد و اندازة بدن در پاروپای آب شیرین Eucyclops serrulatus بررسی شد. نتایج نشان داد که میانگین تولید ناپلیوس 7/4 ± 8/48 (خطای استاندارد ±)، 35/2± 4/28، 1/2 ± 7/17، 8/1± 9/15 و 8/1 ± 6/2 فرد به ازای هر ماده و میانگین تولید کپه پودیت 9/4 ± 3/37، 8/1 ± 3/29، 2/3± 6/18، 0/1± 1/7 و 8/1 ± 3/5 فرد به ازای هر فرد ماده به ترتیب با پودر غذای ماهی، مخمر، پودر غلات گیاهی، جیرة جلبکی سندسموس و کود مخلوط است. پودر غذای ماهی مناسبترین جیره برای پرورش پاروپای E. serrulatus بود، زیرا بیشترین تولید کل پاروپا (ناپلیوس+ کپه پودیت+ بالغ) (7/3 ± 3/101 فرد به ازای هر فرد ماده یا 2/94 ± 0/2533 فرد در هر لیتر)، میزان رشد ویژه (15/0 در روز)،کوتاهترین زمان دو برابرشدن جمعیت (60/4 روز)، و بالاترین اندازة بدن (8/691 میکرومتر طول و 2/298 میکرومتر عرض) را داشت. در مجموع نتایج این تحقیق بر اساس تولید، رشد و اندازة بدن مشخص کرد که پاروپای E. serrulatus پتانسیل مناسب پرورش با جیرههای جلبکی و غیر جلبکی را دارد، اما عملکرد مناسبتر در جیرههای غیر جلبکی دیده شد.
Copepods as crustacean zooplankton are suitable preys for feeding of fish larvae. In the present research, effect of five different diets consist of green algae Scenedesmus quadricauda, cereal plant meal (rice+white+canola+barley), fish food meal, mixed manure powder (chicken manure+cattle manure), and baker's yeast (Saccharomyces cerevisiae) were investigated on production, growth, and body length in freshwater copepod Eucyclops serrulatus. Results showed that mean nauplii production of 48.8±4.7 (±SE), 28.4±2.35, 17.7±2.10, 15.9±1.80, and 2.6±1.80 ind./female and mean copepodit production of 37.3±4.9, 29.3±1.80, 18.6±3.20, 7.1±1.00, and 5.3±1.80 ind./female were obtained fed on fish food meal, baker's yeast, cereal plant meal, algae Scenedesmus and mixed manure powder, respectively. Fish food meal was most suitable diet for copepod E. serrulatus culture because had highest total copepod production (nauplii+copepodits+adults) (101.3±3.7 ind./female or 2533.0±94.2 ind./L), specific growth rate (0.15 /day), shortest doubling time of population (4.6 days), and highest body size (691.8 μm in length and 298.2 μm in width). Overall, results of present study based on production, growth, and body length illustrated that E. serrulatus has suitable potential culture on algal and non-algal diets, but the better performance obtain on non-algal diets.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36439_e55cdc19699e79bdc1acff41d4af320a.pdf
پاروپایان
تولید
جیرههای جلبکی و غیرجلبکی
رشد
eucyclops serrulatus
algal and non-algal diets
Copepods
eucyclops serrulatus
Growth
Production
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
479
490
10.22059/jfisheries.2014.36440
36440
Research Paper
تعیین پارامترهای رشد، ساختار سنی و نسبت جنسی اردکماهی (Esox lucius Linnaeus, 1758) در تالاب انزلی
Determination of growth parameters, Age structure and sex ratio of Pike (Esox lucius Linnaeus, 1758) from Anzali wetland
امیرعلی مرادی نسب
moradinasab88@yahoo.com
1
رسول قربانی
rasulghorbani@gmail.com
2
سید یوسف پیغمبری
sypaighambari@yahoo.com
3
هاشم نوفرستی
hnowferesti@yahoo.com
4
نیکتا مهدی پور
nikta.mehdipour@yahoo.com
5
گروه شیلات، دانشکدة علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
در این تحقیق پارامترهای رشد، ساختار سنی و نسبت جنسی اردکماهی (Esox lucius) در تالاب انزلی مطالعه شده است. برای این منظور تعداد 337 نمونه اردکماهی به مدت 8 ماه از آبان 1389 تا خرداد 1390 با تور گوشگیر ثابت با اندازة چشمه کشیدة 84-32 میلیمتر و تلة مخروطی با اندازة چشمه کشیدة 64-48 میلیمتر صید شدند. دامنة سنی ماهیان نر بین +2 تا +6 و ماهیان ماده بین +3 تا +7 بود که 59/81 درصد از ترکیب سنی به ماهیان +3 و +4 ساله تعلق داشت. نسبت بین نر و ماده برابر با 12:1/1 بود که اختلاف معنیداری نداشتند (05/0P>). کوچکترین و بزرگترین طول ماهیان صیدشده به ترتیب 4/28 و 8/62 سانتیمتر همچنین، حداقل و حداکثر وزن آنها به ترتیب 100 و 1900 گرم بود. میزان b در جنس نر و ماده به ترتیب 945/2 و 144/3 تعیین شد و الگوی رشد در ماهیان نر، ایزومتریک (05/0P>) و در ماهیان ماده، آلومتریک مثبت بود (05/0P<). همچنین، میانگین وزن نسبی (Wr) در جنسهای نر و ماده به ترتیب 009/0±923/0 و 011/0±996/0 محاسبه شد که از اختلاف معنیداری برخوردار بودند (05/0>P). ضریب رشد لحظهای (G) در جنسهای نر و ماده به ترتیب 44/0 و 52/0 به دست آمد. شاخص عملکرد رشد پائولی و مونرو (ϕ) برای جنس نر و ماده به ترتیب 10/3 و 04/3 محاسبه شد. فاکتورهای رشد برتالانفی در ماهیان نر 34/77L∞= سانتیمتر، 21/0k= در سال و 27/0- t0= سال و در ماهیان ماده 95/91L∞= سانتیمتر، 13/0k= در سال و 82/0- t0= سال به دست آمد. همچنین، وزن بینهایت (W∞) برای جنسهای نر و ماده به ترتیب 03/2610 و 68/4102 گرم محاسبه شد. نتایج نشان داد که شرایط زیست در تالاب انزلی برای اردکماهی مطلوب نیست.
The aim of this study was to record growth parameters, age structure and sex ratio of Pike (Esox lucius) from Anzali wetland. 337 specimens were caught by fixed gill net (32-84 mm stretched mesh size) and fyke net (48-64 mm stretched mesh size) during November 2010 to Jun 2011. The age rang was 2+ to 6+ years for male and 3+ to 7+ years for female. 81.59% of age composition was belonging to year classes of 3+ and 4+. Male to female sex ratio was obtained 1.12:1 that was not differed significantly (P>0.05). Total length (TL) and weight (W) ranged from 28.4 to 62.8 cm and 100 to 1900 g respectively. The b value of the length-weight relationship for male ranged 2.945 that showed isometric growth (P>0.05) and for female ranged 3.144 that showed positive allometric growth (P<0.05). Mean of Relative weight (Wr) was calculated 0.923±0.009 and 0.996±0.011 for male and female respectively that was differed significantly (P<0.05). Instantaneous growth coefficient (G) was obtained 0.44 and 0.52 for male and female respectively. Growth performance index (ϕ) was calculated 3.10 and 3.04 for male and female respectively. The estimated von Bertalanffy growth parameter values were (L∞= 77.34 cm, K= 0.21 yr- and t0= -0.27 yr; L∞= 91.95 cm, K= 0.13 yr- and t0= -0.82 yr) for male and female respectively. Also infinity weight (W∞) was estimated 2610.03 g and 4102.68 g for male and female respectively. The
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36440_b32aad3db64f04af45c1adf2ced40acd.pdf
اردکماهی
تالاب انزلی
رشد
سن
Esox lucius
age
Anzali wetland
Esox lucius
Growth
Pike
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
491
504
10.22059/jfisheries.2014.36441
36441
Research Paper
تأثیر سطوح مختلف دیازینون (سم ارگانوفسفره) در شاخصهای تحرک و ساختار ریختشناسی اسپرم مارماهی دهانگرد خزری (Caspiomyzon wagneri)
The effects of Diazinon (organophosphate pesticide) on motility indices and morphological parameters of Caspian Lamprey (Caspiomyzon wagneri) sperm
نیما نعمتی مبین
nima.nemati@gmail.com
1
سهیل ایگدری
soheil.eagderi@ut.ac.ir
2
باقر مجازی امیری
hf498@uwindsor.ca
3
هادی پورباقر
poorbagher@ut.ac.ir
4
کارشناسی ارشد گروه شیلات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
استادیار گروه شیلات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران
استاد گروه شیلات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
استادیار گروه شیلات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
مارماهی دهانگرد خزری (Caspiomyzon wagneri) از ماهیان بومی دریای خزر است که برای تخمریزی وارد رودخانههای منتهی به این دریا میشود؛ در حالی که، با عوامل تهدیدکنندة فراوانی از جمله سموم ارگانوفسفره مواجه است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر سم دیازینون، که از عوامل مهم آلایندگی رودخانههای محل تکثیر طبیعی این گونه است، در شاخصهای تحرک و ریختشناسی اسپرم این گونه تا زمان رسیدن اسپرم به سطح تخمک صورت گرفت. بدین منظور اسپرم ماهیان تحت تأثیر غلظتهای 01/0، 05/0، 1/0، 5/0، 1 و 5 میلیگرم در لیتر دیازینون تا زمان پایان تحرک قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد که با افزایش غلظت دیازینون پارامترهای حرکتی اسپرمها به طور معنیداری کاهش مییابد (P<0.05). همچنین مشخص شد، تخریب ساختار اسپرم تحت تأثیر دیازینون در زمان 3 دقیقه مواجهه نسبت به تیمار شاهد اختلاف معنیداری دارد (P<0.05) که شامل افزایش طول و عرض و سطح سر، تخریب تاژک، کاهش طول تاژک و قطع تاژک است. درصد تخریب اسپرم نیز، با توجه به شاخصهای مختلف، با افزایش غلظت دیازینون به طور معنیداری افزایش یافت (P<0.05) و حداکثر میزان تخریب در غلظت 5 میلیگرم در لیتر مشاهده شد که برای قطع تاژک 4/4 درصد، کلافی شکلشدن و کوتاهشدن تاژک 6/26 درصد، بدشکلی سر، خمیدگی، پارگی غشا و تخریب دیوارة سر اسپرم 3/15 درصد و تخریب کل اسپرم 31 درصد اندازهگیری شد. بنابراین، دیازینون به طور محتمل میتواند با ایجاد تأثیرات تخریبی در فاکتورهای تحرک و ریختشناسی اسپرم، در قابلیت لقاح اسپرمها تأثیرات نامطلوبی بگذارد و میزان لقاح را به صورت محسوسی کاهش دهد و تهدید جدی برای بقای این گونة نادر به حساب آید.
The Caspian Lamprey (Caspiomyzon wagneri) is native to the Caspian Sea that migrates into its rivers for spawning, while is encountered with many threats including the organophosphate pesticides pollution. This study conducted to investigate the effects of an organophosphate pesticide i.e. Diazinon, on motility indicators and morphology of sperm in Caspian Lamprey. Hence, sperm were exposed to Diazinon in concentrations of 0.01, 0.05, 0.1, 0.5, 1 and 5mg/l until the end of its motility. The results showed that increasing concentrations of Diazinon significantly reduce sperm motility (P<0.05). Increasing length, width and area of head, destruction and amputation of flagellum were significantly raised among sperm in three minutes of Diazinon exposure (P<0.05). The results also displayed that percentage of damaged sperm significantly increased according to Diazinon concentration (P<0.05) with a maximum effect at concentration of 5m/l in which the amputation of flagellum, twisting and shortening of flagellum, head deformity and destruction of sperm was recorded 4.4%, 26.6%, 15.3% and 31% respectively. Finally, this study can suggest that Diazinon effects on reproduction process of Caspian Lamprey decreasing sperm quality indicators i.e. motility and its morphological parameters. This can probably reduce the rate of fertilization in this species threatening its survival.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36441_64dbcbe049f1255e598fb0614cb66ca7.pdf
مارماهی دهانگرد خزری
ریختشناسی اسپرم
تحرک
دیازینون
Caspian Lamprey
diazinon
Motility
sperm morphology
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
505
517
10.22059/jfisheries.2014.36442
36442
Research Paper
مدلسازی هیدرودینامیکی و شوری خلیج گرگان بهمنظور استخراج فاصلة اطمینان بین مزارع پرورش ماهی تحت بار آلودگی لحظهای
Hydrodynamic and salinity modeling in Gorgan Gulf for the retrieval of the confidence interval between
aquaculture fields under instantaneous pollution loading
آمنه یاری نسب
ayarinasab@yahoo.com
1
حمید طاهری شهر آئینی
taherishahraini@yahoo.com
2
حسن محمد خانی
khanihm@yahoo.com
3
طاهر پورصوفی
psoufi_taher@yahoo.com
4
بهروز منصوری
mansouribehrozii@yahoo.com
5
دانشجوی کارشناسی ارشد گرایش محیط زیست، دانشکدة مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس
استادیار دانشکدة مهندسی عمران و معماری، دانشگاه صنعتی شاهرود
عضو هیئت علمی مؤسسة تحقیقات علوم شیلاتی ایران
کارشناس ارشد مرکز تحقیقات ذخایر آبزیان گرگان
کارشناس ارشد مرکز تحقیقات ذخایر آبزیان گرگان
از مسائل مهم در آبزیپروری تعیین فاصلة اطمینان بین مزارع پرورش ماهی در شرایط اعمال آلودگی مختلف است؛ یکی از این شرایط اعمال بار آلودگی لحظهای است. در چنین شرایطی باید یک فاصلة اطمینان بین مزارع پرورش ماهی در هر پهنة آبی در نظر گرفت، به نحوی که آلودگی لحظهای وارده به یک مزرعه به مزارع دیگر نرسد. خلیج گرگان یکی از مهمترین منابع آبی همچنین، از مهمترین تأمینکنندههای ماهی کشور است. هدف از این تحقیق تعیین فاصلة اطمینان بین مزارع پرورش ماهی در خلیج گرگان است. در این تحقیق مدلسازی هیدرودینامیکی و شوری خلیج به صورت دوبعدی در محیط نرمافزار MIKE21 انجام شد. شوری در 19 ایستگاه مختلف طی 5 ماه (تیر تا آبان 1390) اندازهگیری شد و با استفاده از این دادهها مدلهای شوری و هیدرودینامیک با دقت مطلوبی کالیبره و صحتسنجی شدند و مقدار ضریب مانینگ و ضریب پخش رودخانه به ترتیب برابر 025/0 متر بر ثانیه و 50 متر مربع بر ثانیه محاسبه شدند. سپس، با اعمال منبع آلودگی پایدار (شوری) به صورت نقطهای در 6 نقطة مختلف از خلیج، مدل شوری اجرا شد و با استفاده از خروجیهای مدل میزان پیک غلظت در فواصل مختلف از منبع آلودگی محاسبه و با غلظت اولیة ناشی از بار لحظهای مقایسه شد. نتایج نشان داد که 9/99 درصد آلودگی تا فاصلة 100 متری از منبع آلودگی لحظهای با فرآیند ترقیق کم شده است؛ بنابراین فاصلة اطمینان بین مزارع پرورش ماهی در خلیج گرگان m100 است.
One of the important issues in aquaculture is the confidence interval between the aquaculture fields under the different pollution loading conditions .one of these conditions is the instantaneous pollution loading. It is necessary to determine a confidence interval between aquaculture fields that the instantaneous pollution in one field doesn’t influence another field. Gorgan Gulf is one of the most important water resources and supplier of fishing in Iran. The goal of this study is the determination of confidence interval between aquaculture fields. In this study, 2-D hydrodynamic and salinity modeling of Gorgan Gulf using MIKE21 is performed. Salinity concentration was measured in 19 different stations during 5 months of 1390 and the hydrodynamic and salinity models were calibrated and verified using these data. The optimum values for manning and dispersion coefficients were determined 0.025 m/s and 50 m2/s, respectively. Then, 6 different conservative instantaneous pollution point sources were exerted in the gulf and the salinity model was implemented. The peak of pollutant concentration in various distances from point sources was determined and compared with the initial concentration of pollutant in the point sources. The results demonstrated that 99.9% of pollutants is diluted until to 100m from point sources. Hence, the confidence interval of Gorgan Gulf was determined about 100m.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36442_1aa910dc1779ecd56f3d8bbea6e5e438.pdf
بار آلودگی لحظهای
خلیج گرگان
فاصلة اطمینان
مزارع پرورش ماهی
مدلسازی هیدرودینامیکی
مدلسازی شوری
Aquaculture fields
Confidence Interval
Gorgan Gulf
hydrodynamic modeling
instantaneous pollution loading
salinity modeling
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
519
524
10.22059/jfisheries.2014.36443
36443
short communication
بررسی رشد جبرانی ماهی بارب حلب (Barbonymus schwanenfeldii) بعد از دورههای گرسنگی و غذادهی مجدد
Survey of compensatory growth of Tinfoil Barb (Barbonymus schwanenfeldii) following periods of starvation and refeeding
خلیل اسلاملو
kheslamloo@gmail.com
1
مریم عضدی
mary_azodi@yahoo.com
2
وحید مرشدی
v.morshedi@gmail.com
3
دانشجوی دکترا، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایران
کارشناس ارشد، مرکز مطالعات و پژوهشهای خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران
دانشجوی دکترا، عضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام، ایلام، ایران
مطالعهای با هدف بررسی رشد جبرانی ماهی بارب حلب (Barbonymus schwanenfeldii) به مدت 7 هفته انجام پذیرفت. به این منظور ماهیان بارب حلب با وزن اولیة 1/0±7/10 گرم با تراکم 15 عدد در 9 آکواریوم 52 لیتری ذخیرهسازی شدند. ماهیان تیمار شاهد به مدت 49 روز در حد سیری تغذیه شدند. ماهیان تیمار 1 و 2 به ترتیب 1 و 2 هفته گرسنگی را تجربه کردند و پس از اتمام دورههای گرسنگی ماهیان به مدت 5 هفته مشابه تیمار شاهد تغذیه شدند. در پایان آزمایش ماهیان با 1 هفته گرسنگی از نظر وزن بدن مشابه ماهیان تیمار شاهد بودند که بیانگر وقوع جبران کامل در این ماهیان است. با این حال، وزن بدن و نرخ رشد ویژه (SGR) در ماهیان با 2 هفته گرسنگی به صورت معنیداری پایینتر از تیمار شاهد بود. میزان غذاگیری روزانه (FI) در ماهیان 1 هفته گرسنگی به صورت معنیداری بالاتر از ماهیان گروه شاهد بود در حالی که، در ماهیان 2 هفته گرسنگی به صورت معنیداری پایینتر از ماهیان گروه شاهد بود. شاخص وضعیت (CF) و ضریب تبدیل غذایی (FCR) ماهیان در تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری نشان ندادند. نتایج نشان میدهد که رشد جبرانی در ماهی بارب حلب رخ داده است و شدت و مدت پاسخ جبرانی به مدت دورة گرسنگی بستگی دارد.
To investigate the compensatory growth of tinfoil barb (Barbonymus schwanenfeldii) a 7 week study was performed. Tinfoil Barb with an average weight of 10.7±0.1g were starved for 0 (control), 1 (T1) or 2 (T2) weeks and then re-fed to satiation for 5 weeks. At the end of the experiment, fish deprived for 1 week had similar body weight to the control indicating that complete compensatory growth occurred. However, fish deprived for 2 week had significantly lower body weight and specific growth rate than the control. Daily feed intake was significantly higher in fish deprived for 1 week than that in the control whereas fish deprived for 2 week had significantly lower daily feed intake than the controls. No significant differences were found in feed conversion ratio and condition factor between the deprived and control fish at the end of the experiment. Our results indicate that compensatory growth occurred in tinfoil barb and the magnitude and duration of compensatory growth depended on the length of food deprivation.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36443_347da182daddc3c3c62d339fa266f19a.pdf
رشد جبرانی
عملکرد رشد
ماهی بارب حلب
محرومیت غذایی
Barbonymus schwanenfeldii
Barbonymus schwanenfeldii
compensatory growth
Food Deprivation
growth performance
Tinfoil barb
per
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
شیلات
2008-5729
2423-7809
2014-02-20
66
4
1
12
10.22059/jfisheries.2014.36474
36474
چکیده های انگلیسی
English Abstracts
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_36474_409492f11632e80df7a8f4ab9aff2504.pdf