ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه شاخص های خون شناسی در ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) پس از بیهوشی با میرسن و یوجینول
میرسن ماده ای است که در ترکیب گیاهان مختلف وجود داشته و اثرات مثبتی بر سلامت دارد. خاصیت بیهوش کنندگی میرسن در ماهی ها تایید شده است ولی اثر آن بر شاخص های خون شناسی بررسی نشده است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر بیهوشی با میرسن بر شاخص های خون شناسی ماهی قزلآلای رنگین کمان در مقایسه با یوجینول است. در این مطالعه 240 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان 300 گرمی مورد استفاده قرار گرفت. ماهی ها به مدت 60، 180، 300 و 600 ثانیه با میرسن و یوجینول بیهوش شدند. برای بیهوشی در این زمانها، غلظتهای 81، 30، 19 و 10 میلیگرم در لیتر یوجینول و 531، 251، 177 و 111 میلیگرم در لیتر استفاده شد. پس از بیهوشی از ماهی ها خونگیری به عمل آمد. شاخصهای خونشناسی شامل تعداد گلبول های خون، شمارش افتراقی گلبولهای سفید، هموگلوبین، هماتوکریت، MCV، MCH و MCHC محاسبه و بین تیمارها مقایسه شد. نتایج نشان داد که در هر دو تیمار یوجینول و میرسن، افزایش زمان بیهوشی باعث افزایش معنی دار در میزان هموگلوبین و تعداد گلبولهای قرمز گردید. کمترین مقدار مربوط به زمان 60 ثانیه بود. در تیمار میرسن با افزایش زمان بیهوشی، تعداد گلبولهای سفید کاهش یافت و اختلاف معنی داری بین زمان 60 و 600 ثانیه وجود داشت. ولی اختلاف معنی داری در درصد لنفوسیت ها، نوتروفیلها، مونوسیت ها و ائوزینوفیل ها و MCV، MCH و MCHC وجود نداشت. در نهایت نتیجه گیری می شود که افزایش زمان بیهوشی با یوجینول و میرسن باعث افزایش تعداد گلبول قرمز و هموگلوبین می شود که میتواند نشانه بروز استرس باشد. همچنین، به نظر میرسد که بیهوشی با میرسن و یوجینول در زمان 600-60 ثانیه آثار منفی خاصی در ماهی نداشته باشد.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_66617_e6fc9de4d036813eb79f55585a3a2d39.pdf
2018-05-22
1
10
10.22059/jfisheries.2018.250082.1018
ماهی
بیهوشی
خونشناسی
میرسن
یوجینول
علی
طاهری میرقائد
mirghaed@ut.ac.ir
1
دانشیار گروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
LEAD_AUTHOR
مهیار
یساری
yasarimh34543@gmail.com
2
دانشجوی دکتری گروه بهداشت آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
AUTHOR
سید سعید
میرزرگر
zargarm@ut.ac.ir
3
دانشیار گروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
AUTHOR
سید مرتضی
حسینی
seyyedmorteza.hoseini@gmail.com
4
استادیار پژوهشی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ذخایر آبزیان آبهای داخلی-گرگان، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین غلظت تحت کشنده (LC50) نانو اکسید مس در ماهی آمور (Ctenopharyngodon idella) و تأثیر آن بر شاخصهای خونی و فعالیت آنزیمهای کبدی
تحقیق حاضر با هدف بررسی غلظتهای مختلف نانو ذرات اکسید مس (CuO NPS) بر شاخصهای خونی و فعالیت آنزیمهای کبدی ماهی آمور (Ctenopharyngodon idella) انجام شد. برای تعیین LC50، تعداد 150 قطعه ماهی با میانگین وزن 5±38 گرم به مدت 96 ساعت در معرض غلظتهای (0، 25، 50، 100، 200، 300، 500، 1000، 2000 و 4000) میلیگرم بر لیتر نانو اکسید مس قرار داده شدند و تلفات روزانه ثبت شد. غلظت سمیت کشنده (LC50) نانواکسید مس برای ماهی آمور 0/5±2589/14 میلیگرم بر لیتر بهدست آمد، سپس ماهیان به مدت 10 روز در معرض غلظتهای پایینتر از غلظت تحت کشنده (یک بیستم، یک سیام و یک پنجاهم غلظت LC50) نانو ذرات اکسید مس قرار گرفتند و شاخصهای خونی و آنزیمهای کبدی ماهیان اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تغییرات در شاخصهای خونی با کاهش تعداد گلبول قرمز و درصد هماتوکریت و همچنین افزایش گلبولهای سفید و آنزیمهای کبدی در ماهیان تیمارهایی که تحت تأثیر نانو ذرات اکسید مس قرار داشتند، همراه بود (0/05<P). نتیجه نهایی این که نانو ذرات اکسید مس، در غلظتهای بالا اثر منفی بر سلامت ماهیان دارند و کنترل محیط های آبی و جلوگیری از ورود این مواد جدید به چرخه غذایی آبزیان ضروری است.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_66631_602fdb07145192bdd316be0947de3b93.pdf
2018-05-22
11
21
10.22059/jfisheries.2018.254193.1024
نانو ذره اکسید مس
هماتوکریت
فعالیت آنزیمهای کبدی
سمیت تحت کشنده
معصومه
وفادارنژاد
ak.vafadar@gmail.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشدگروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
AUTHOR
احمد
قرایی
agharaei551@gmail.com
2
دانشیار گروه شیلات دانشکده منابع طبیعی و گروه پژوهشی شیلات پژوهشکده تالاب بین المللی هامون، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
LEAD_AUTHOR
جواد
میردار هریجانی
javadmirdar@gmail.com
3
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
AUTHOR
محدثه
میری
mirimohadeseh@uoz.ac.ir
4
مربی گروه پژوهشی شیلات، پژوهشکده تالاب بین المللی هامون، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر مواجهه 14 روزه با نفت خام و دوره بازیابی فیزیولوژیک بر تغییرات بیوشیمیایی خون در بچه ماهیان باس آسیایی (Lates calcarifer)
آلاینده های نفتی از مهمترین چالش ها در توسعه آبزی پروری دریایی در خلیج فارس و دریای عمان به شمار می روند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات نفت خام بر برخی پارامترهای خون بچهماهیان سی باس آسیایی (Latescalcarifer) انجام پذیرفت. در مرحله اول ماهیان به مدت 14 روز در معرض پنج تیمار آزمایشی شامل، تیمار شاهد، پخشکننده شیمیایی، بخش قابل حل نفت در آب، نفت خام پخششده به روش مکانیکی و نفت خام پخششده به روش شیمیایی با سه تکرار قرار گرفتند. در مرحله دوم آزمایش به منظور بررسی توانایی بازیابی فیزیولوژیک، ماهیان به مدت 14 روز به محیط فاقد آلودگی منتقل شدند. جهت بررسی تغییرات بیوشیمیایی خون، میزان فعالیت آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، گلوکز، تریگلیسرید و پروتئین کل پلاسما اندازه گیری شد. نتایج تفاوت معنیدار در سطح فعالیت آنزیم ALT و پروتئین کل پلاسمای خون ماهیان در تمام دورههای نمونه برداری نشان نداد. میزان AST در تمامی تیمارهای آلوده به نفت خام در روزهای 7 و 14 افزایش یافت. این افزایش در تیمار پخشکننده مکانیکی در دوره ریکاوری نیز ادامه داشت. سطوح گلوکز خون پس از گذشت یک هفته از در معرض قرارگیری در تیمارهای آلوده نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. پس از 14 روز، غلظت گلوکز در تیمارهای پخشکننده مکانیکی و پخشکننده شیمیایی نفت کاهش قابل توجهی را نسبت به شاهد نشان دادند. میزان تریگلیسرید در تمامی تیمارهای آلوده به نفت خام در همه دورهها نسبت به تیمار شاهد کاهش قابل توجهی داشت. نتایج این مطالعه نشان داد که نفت خام پخش شده در آب سبب ایجاد تغییرات در برخی فاکتورهای بیوشیمیایی خون بچه ماهیان سیباس آسیایی است و این اثرات تا 14 روز بعد از پایان در معرض قرارگرفتن ماهی با نفت خام نیز مشاهده می گردد.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68120_e7048269baf9c314a50c6ed8429117f9.pdf
2018-05-22
22
30
10.22059/jfisheries.2018.245297.1001
خلیج فارس
نفت خام
سی باس
فاکتورهای بیوشیمیایی خون
دارا
باقری
dara.bagheri@pgu.ac.ir
1
استادیار گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه خلیج فارس بوشهر، ایران.
LEAD_AUTHOR
شهربانو
موسوی مطهر
mousavi.motahar2016@gmail.com
2
دانشجو کارشناسی ارشد گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران.
AUTHOR
محمد
محیسنی
mohiseni@gmail.com
3
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان، بهبهان، بهبهان، ایران.
AUTHOR
محمود
نفیسی
nafisi@pgu.ac.ir
4
دانشیار گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران.
AUTHOR
امین
اوجی فرد
oujifard@pgu.ac.ir
5
دانشیار گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه بررسی فعالیت ضد میکروبی عصاره آبی و هیدرومتانلی برگ گیاه سنبل آبی (Eichhornia crassipes)
گیاه سنبل آبی Echhornia crasipes علی رغم اینکه به سبب قدرت تکثیر بالایش جزو بدترین گیاه هرز دنیا اعلام شده است، از پتانسیل فیتوشیمی خوبی برخوردار است. از آن جائی که رویکرد جدید و نوآورانه محققان، استفاده داروئی از علف های هرز است. این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات ضد میکروبی عصاره های آبی و هیدرومتانلی گیاه مهاجم سنبل آبی بر عوامل بیماری زا انجام پذیرفت. پودر خشک برگ گیاه سنبل آبی با دو حلال متانول 80 درصد و آب به روش خیساندن عصاره گیری شد. فعالیت ضدمیکروبی بر روی دو گونه بیماریزای آبزی و سه گونه بالینی مورد بررسی قرار گرفت. قطر هاله عدم رشد از آزمون انتشار در آگار با استفاده از چاهک بر روی غلظت های 5، 20، 100 و 400 میلی گرم بر میلی لیتر ار هر کدام از عصاره ها بررسی شد. با استفاده از روش رقیق سازی آگار حداقل غلظت مهارکنندگی رشد (MIC) و حداقل غلظت کشندگی باکتری عصاره ها (MBC) تعیین گردید. عصارهی هیدروالکلی، بیشترین هاله عدم رشد را بر روی گونه بیماری زای آبزی Streptococcus iniae داشته است. عصاره آبی نیز بر روی گونه Escherichia coli بیشترین تاثیر ضد میکروبی را نشان داد (0/05≥P). مقایسه دوتائی آزمون تی تست مستقل بر روی تاثیر نوع حلال بر گونه های باکتری مورد بررسی نشان داد که اشرشیا کولی به طور معنی داری تحت عصاره آبی و استرپتوکوک اینیائی تحت عصاره هیدرومتانلی افزایش فعالیت ضد میکروبی نشان دادند (05>P). مقادیر MIC بین 64 تا 256 میلی گرم بر میلیلیتر و (MBC) 128 تا 512 میلی گرم بر میلی لیتر تعیین گردید. عصاره گیاه هرز سنبل آبی به سبب وجود متابولیت های ثانویه موثر از گروه ترکیبات فنلی، تانین و آلکالوئیدی دارای اثرات ضد میکروبی می باشد و نوع حلال مورد استفاده در میزان فعالیت ضد میکروبی آن موثر است.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68122_bbf31257dcaa8b50a558516900a3f857.pdf
2018-05-22
31
41
10.22059/jfisheries.2018.256427.1029
عصاره هیدرومتانلی
عصارهی آبی
ضد میکروبی
Water hyacinth
رودابه
روفچائی
roofchaie@gmail.com
1
دانش آموخته دکتری گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج ، ایران.
AUTHOR
علیرضا
میرواقفی
avaghefi@ut.ac.ir
2
استاد گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج ، ایران.
LEAD_AUTHOR
سید حسین
حسینی فر
hossein.hoseinifar@gmail.com
3
دانشگاه گرگان, گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
AUTHOR
علیرضا
ولی پور
valipour32@yahoo.com
4
استادیار موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، پژوهشکده آبزی پرروری آبهای داخلی، سازمان تحقیقات، آموزش وترویج کشاورزی، بندرانزلی، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی الگوی انباشتگی زیستی فلز سنگین مس در بافت های جبه، پا و آبشش صدف دوکفه ای آب شیرین Anodonta cygnea (Linea, 1876) در دوره کوتاه مدت مواجهه
مطالعه حاضر به منظور بررسی الگوی تجمع زیستی فلز سنگین مس در بافت های جبه، پا و آبشش دوکفهای آب شیرین Anodonta cygnea در یک دوره کوتاه مدت مواجهه انجام شد. برای این منظور دوکفه ای ها در طول یک دوره 9 روزی با غلظت μg.L-1 125 از عنصر مس در شرایط آزمایشگاهی مواجهه یافتند و سطوح این عنصر در روزهای سوم، ششم و نهم از دوره مواجهه اندازه گیری شد. بر اساس نتایج، محتوای مس در دوکفه ای های مواجهه نیافته در اندام های آبشش و پا به ترتیب بیشترین (μg Cu/g DW 10/35±2/12) و کمترین (μg Cu/g DW 5/39±1/8) مقدار را به خود اختصاص دادند. در هر سه اندام مورد مطالعه مقدار مس در پایان دوره مواجهه در مقایسه با سطوح این فلز در دوکفه ای های شاهد (مواجهه نیافته) به شکل معنی داری (0/05>p) افزایش یافته بود. در بین اندام های مورد بررسی، بیشترین مقدار تجمع متعلق به آبشش و کمترین مقدار مربوط به جبه بود. بیشترین و کمترین مقادیر فاکتور تغلیظ زیستی (BCF) نیز به ترتیب در آبشش و جبه مشاهده گردید. بر اساس نتایج می توان گفت که بررسی غلظت عنصر مس در اندام های داخلی دوکفهای A. cygnea (به ویژه آبشش) شاخص مناسبی در ارتباط با بررسی مواجهه این دوکفهای با آلودگی مس در زیستگاه های این موجود خواهد بود.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68121_2684d5637471f5613952daf31751b127.pdf
2018-05-22
42
51
10.22059/jfisheries.2018.255292.1025
دوکفه ایها
فلزات سنگین
شاخص زیستی
آلودگی
آبزی
سهیل
ایگدری
soheil.eagderi@ut.ac.ir
1
دانشیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
LEAD_AUTHOR
محمد
سلکی
m.solki@ymail.com
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه مهندسی منابع طبیعی، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران، تهران، ایران.
AUTHOR
لعبت
تقوی
taghavi_lobat@yahoo.com
3
استادیار گروه مهندسی منابع طبیعی، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران، تهران، ایران.
AUTHOR
فاتح
معزی
fmoezi.fateh@gmail.com
4
دانشجوی دکتری گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثرات سطوح مختلف نسبت جذب سدیم (SAR) آب مخازن بر شاخصهای تولیدمثلی مولدین مادة میگوی بزرگ آب شیرین (Macrobrachium rosenbergii)
مدیریت کیفیت آب مخازن مرکز تکثیر بهخصوص از نظر عوامل شوری و سختی کل اهمیت زیادی بر عملکرد تولیدمثلی سختپوستان دارد. نسبت جذب سدیم یک فرمول ترکیبی است که نسبت یون سدیم بر مجموع یونهای کلسیم و منیزیم آب میباشد. این تحقیق با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف نسبت جذب سدیم آب مخازن بر شاخصهای تولیدمثلی مولدین ماده میگوی بزرگ آب شیرین انجام گردید. برای انجام این مطالعه 12 مخزن 80 لیتری به 4 تیمار نسبت جذب سدیم 0 (شاهد)، 5، 10 و 15 اختصاص یافت که هر تیمار دارای 3 تکرار بود. به هر مخزن تعداد 6 قطعه مولد ماده و 2 قطعه مولد نر معرفی شد و در طول تحقیق مولدین با غذای تجاری میگو در حد سیری تغذیه شدند. پس از 2 دورة تولیدمثلی (60 روز) مولدین در مخازن، عملکرد و شاخصهای مختلف تولیدمثلی مولدین ماده در تیمارهای مختلف اندازه گیری شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که شاخص پیکری کلاف تخم و وزن خشک تخم در تیمار نسبت جذب سدیم 5 نسبت به سایر تیمارها به شکل معنی داری بیشتر بود (0/05>P). درصد تخمهای لقاح یافته و درصد تفریخ تخم در تیمار شاهد و تیمار 5 از نظر آماری برابر بود اما با افزایش میزان نسبت جذب سدیم در آب، در تیمارهای 10 و 15 بهترتیب کاهش یافت. سطوح مختلف نسبت جذب سدیم در آب هیچ تأثیر معنیداری بر هماوری مطلق و هماوری نسبی نداشت (0/05<P). شاخص وضعیت لاروی نیز در تیمار نسبت جذب سدیم 5 نسبت به سایر تیمارها به شکل معنی داری بیشتر بود (0/05>P). بر اساس نتایج به نظر میرسد حد بهینه نسبت جذب سدیم در آب مخازن مولدین ماده، جهت دستیابی به بالاترین عملکرد تولیدمثلی و تولید لاروهایی با کیفیت مناسب، نسبت 5 می باشد. بر اساس نتیجة کاربردی این تحقیق، برای مدیران مراکز تکثیری که به آب لب شور طبیعی دسترسی ندارند، توصیه میشود هنگام تهیة آب لب شور مصنوعی با نمکهای تجاری جهت مولدین و تفریخگاه ها، نسبت جذب سدیم آب با نسبت 5 استفاده گردد.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68123_830a22d765d929c25d6e9a7915a4c67d.pdf
2018-05-22
52
61
10.22059/jfisheries.2018.257659.1030
تفریخ گاه
مرحله تکوینی لارو
شاخص وضعیت لارو
شاخص پیکری کلاف تخم
آب لب شور
سینا
جوانمردی
sina.javanmardi@ut.ac.ir
1
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
AUTHOR
کامران
رضایی توابع
krtavabe@ut.ac.ir
2
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
LEAD_AUTHOR
سعید
مرادی
leila.ghiasi.2017@ut.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
AUTHOR
حامد
غفاری فارسانی
hamed_ghafari@alumni.ut.ac.ir
4
دانشجوی دکتری، گروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تنوع ژنتیکی جدایه های لاکتوکوکوس گارویه آ (Lactococcus garvieae) از ماهیان قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) بیمار در ایران با استفاده از روش RAPD-PCR
لاکتوکوکوس گارویه آ یکی از عوامل اصلی بیماری استرپتوکوکوزیس/لاکتوکوکوزیس در مزارع ماهیان به ویژه ماهی قزل آلای رنگین کمان می باشد که هر ساله خسارات زیادی را موجب می شود. در این مطالعه تنوع ژنتیکی 20 جدایه لاکتوکوکوس گارویه آ بدست آمده از تلفات مزارع قزل آلای رنگین کمان در برخی استان های کشور به روش RAPD-PCR مورد مطالعه قرار گرفت. پس از کشت از بافت کلیه ماهیان بیمار و جداسازی کوکسی های گرم مثبت روی برین هارت آگار (BHI)، در ابتدا با استفاده از روش PCR اختصاصی، تشخیص گونه (با تولید محصول 1100 جفت بازی) جدایه های باکتریایی انجام گرفت. سپس ژنوتاپینگ جدایه ها با استفاده از روش RAPD-PCR و دو پرایمر P5 و M13 انجام شد. نتایج حاصل از روش RAPD-PCR نشان داد که پرایمر P5 در مجموع قادر به تولید حداکثر 3 باند و 4 الگوی باند در میان جدایهها شد اما پرایمر M13 قادر به تولید حداکثر 7 باند و 5 الگوی باندی شد. همچنین نتایج حاصل از ترسیم درخت فیلوژنی بر اساس محصولات RAPD-PCR پرایمر P5 با استفاده از روش UPGMA موجب تفکیک این جدایه ها در 2 کلاستر اصلی و 4 گروه فرعی ژنتیکی شد، اما با استفاده از پرایمر M13 این جدایه ها در 2 کلاستر اصلی و 5 گروه فرعی ژنتیکی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که گرچه مشابهت های فنوتیپی بین جدایه های لاکتوکوکوس گارویه آ مناطق مختلف ایران وجود دارد ولی این جدایه ها با همدیگر دارای تفاوت های ژنتیکی نیز هستند. مطالعات بیشتری در آینده نیاز است تا نقش این تفاوت های ژنتیکی کسب شده در این مطالعه را در میزان حدت باکتری و ایمنی زایی بدنبال واکسناسیون نشان دهد.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68124_fe6d71abbfc1d302ef6e67533cdef568.pdf
2018-05-22
62
71
10.22059/jfisheries.2018.265014.1045
لاکتوکوکوس گارویه آ
لاکتوکوکوزیس
قزل آلای رنگین کمان
ایران
تنوع ژنتیکی
رضا
سلیقه زاده
rezasalighehzadeh@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری تخصصی بهداشت آبزیان، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
AUTHOR
مصطفی
اخلاقی
akhlaghi@shirazu.ac.ir
2
استاد، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
AUTHOR
حسن
شریفی یزدی
sharifiy@shirazu.ac.ir
3
دانشیار، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
LEAD_AUTHOR
سیاوش
سلطانیان
siyavashsoltanian@yahoo.com
4
دانشیار، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأثیر کود حیوانی و گیاهی بر باکتری های غالب محیط کشت های دافنی Daphnia pulex و پاروپای Apocyclops dengizicus
بطورکلی به منظور افزایش راندمان تولید غذای زنده، مطالعه روابط میان زئوپلانکتون ها و باکتری ها اهمیت ویژه ایی دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی باکتری های غالب در محیط کشت Daphnia pulex (آنتن منشعبان) و Apocyclops dengizicus (پاروپایان) تغذیه شده با کود (گوسفندی + مرغی به نسبت 1:1 وزنی)، سبزیجات (شنبلیله + آویشن + مرزه به نسبت 1:1:1 وزنی) و جلبک Oscillatoria africanum، تاثیر نوع محیط کشت بر تراکم سخت پوستان پرورش یافته و شاخص های کیفی آب انجام شد. نتایج نشان داد جیره های مختلف غذایی تاثیر معنی داری بر تراکم D. pulex و A. dengizicus، جمعیت باکتریایی، BOD و COD محیط کشت داشته اند. باکتری های غالب در محیط کشت D. pulex حاوی کود و سبزیجات متعلق به جنس Acinetobacter و در محیط کشت دارای O. africanum جنس Aeromonas غالب بود. همچنین در محیط کشت A. dengizicus تغذیه شده با کود، سبزیجات و O. africanum به ترتیب Neisseria، Enterobacteria و Alcaligenes جنس های غالب بودند. بیشترین جمعیت میکروبی در محیط کشت D. pulex تغذیه شده با کود (cell/ml104×11) و در محیط کشت A. dengizicus تغذیه شده با O. africanum(cell/ml103×12) سنجش شد. همچنین بیشترین میزان تراکم D. pulex (289±11/9) و A. dengizicus(188±19/2) در محیط کشت تغذیه شده با جلبک O. africanum و کمترین میزان آن در محیط کشت تغذیه شده با کود (به ترتیب1/1 ±15 و 4/1±30) بدست آمد. بیشترین BOD و COD در محیط کشت D. pulex و A. dengizicus حاوی سبزیجات (به ترتیب 101 و 298 میلیگرم در لیتر) سنجش شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد همبستگی معنی داری بین تراکم D. pulex با جمعیت باکترایی وجود نداشته، اما بین جمعیت باکترایی با تراکم A. dengizicus همبستگی معنی داری وجود داشته است. همچنین بین تراکم D. pulex و A. dengizicus، با BOD و COD همبستگی معنی داری دیده شد. به طور کلی می توان بیان کرد برای رسیدن به بالاترین میزان تراکم D. pulexو A. dengizicus محیط کشت حاوی جلبک O. africanum کارایی بالاتری دارد. همچنین گونه زئوپلانکتون پرورشی و جیره غذایی استفاده شده طی دوره پرورش بر نوع باکتری ها و تراکم جمعیتی آنها تاثیر گذار است.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68449_48cd8b674ced68c7b4fb27cf2a38c3c8.pdf
2018-05-22
72
81
10.22059/jfisheries.2018.254038.1023
جلبک اسیلاتوریا آفریکانوم
باکتری
زئوپلانکتون
BOD
COD
احسان
احمدی فر
ehsan.ahmadifar@gmail.com
1
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
LEAD_AUTHOR
طیبه
عتایت غلامپور
gholampour@gmail.com
2
استادیار گروه شیلات، دانشگاه پیام نور، گرگان، ایران.
AUTHOR
مجتبی
پولادی
poladi@gmail.com
3
دانشجوی دکتری گروه تکثیر و پرورش، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
AUTHOR
محسن
شهریاری مقدم
mohsen.mshahriari@gmail.com
4
استادیار گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثرات حفاظتی گیاه رزماری و آویشن در کاهش سمیت آفلاتوکسین B1 جیره غذایی در بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio)
کاهش آثار سموم قارچی از مسائل مهم صنعت تولید غذای آبزیان محسوب میشود.در این مطالعه تعداد 135 قطعه ماهی کپور معمولی 1/5±15 گرمی در 3 تیمار (گروه شاهد، ppb 400 سم آفلاتوکسین B1، ppb 400 سم و ترکیب پودر گیاهان آویشن و رزماری) به مدت 12 هفته پرورش یافتند. در پایان آزمایش، نمونه های هپاتوپانکراس، روده و خون جهت سنجش فعالیت آلکالین پروتئاز، لیپاز، آمیلاز و برخی شاخص های خونی تهیه شدند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تغذیه با جیره های غذایی آلوده به آفلاتوکسین و مکمل شده با رزماری و آویشن به مدت 12 هفته روی میزان فعالیت آنزیم آلکالین پروتئاز هپاتوپانکراس و روده، تعداد RBC، هموگلوبین، نوتروفیل و لنفوسیت تاثیر معنیداری داشت (0/05>P)، اما موجب تغییر معنی دار فعالیت آنزیم های لیپاز روده، آمیلاز هپاتوپانکراس و سایر شاخص های خونی نگردید (0/05<P). بیشترین میزان فعالیت آنزیم پروتئاز و آمیلاز روده در تیمار تغذیه شده با جیره غذایی حاوی ppb 400 آفلاتوکسین B1 مشاهده گردید.همچنین کمترین میزان فعالیت مربوط به آنزیمهای آلکالین پروتئاز، لیپاز و آمیلاز روده و هپاتوپانکراس تیمار تغذیه شده با جیره آلوده به آفلاتوکسین و حاوی پودر گیاهان آویشن و رزماری بود (0/05>P). میتوان چنین نتیجه گیری نمود که افزودن آویشن و رزماری به جیره غذایی آلوده به آفلاتوکسین B1 در کاهش آثار مخرب سم قارچی بر فعالیت آنزیم های آلکالین پروتئاز و آمیلاز روده، شمارش RBC، میزان هموگلوبین، نوتروفیل و لنفوسیت بچه ماهیان کپور معمولی موثر می باشد.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68448_99c725c49210c077db0e6c8bd6ddaeef.pdf
2018-05-22
82
92
10.22059/jfisheries.2018.260639.1036
هپاتوپانکراس
روده
گیاهان دارویی
آلودگی
تغذیه
حسن
تاسا
dhtasa@gmail.com
1
دانشجوی کارشناس ارشد گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه ، ایران.
AUTHOR
احمد
ایمانی
a.imani@urmia.ac.ir
2
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه ، ایران.
LEAD_AUTHOR
کوروش
سروی مغانلو
k.sarvimoghanlou@urmia.ac.ir
3
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه ، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ترکیبات بیوشیمیایی و کلاسه های چربی ناپلی و بیومس Artemia franciscana غنی شده با لسیتین سویا
لسیتین به عنوان منبع غنی از فسفولیپید برای افزایش کارایی رشد، تولیدمثل و تکامل ماهیان و سخت پوستان محسوب می شود. با توجه به عدم تولید کافی فسفولیپیدها در بدن آبزی، این پژوهش برای بررسی تاثیر لسیتین سویا بر میزان غنی سازی ناپلی و بیومس Artemia franciscana انجام شد. در مرحله اول ناپلی آرتمیا با تراکم 200 هزار عدد در لیتر به مدت 24 ساعت با لسیتین سویا (با 42/74 درصد فسفولیپید) غنی سازی شد. امولسیون غنـی سـازی (با نسبت 10 میلی لیتر از آب و 1 گرم پودر لسیتین) به میزان 3 میلی لیتر در 2 زمان صفر (ابتدای غنی سازی) و 12 ساعت به ظروف غنی سازی اضـافه شـد. برای غنی سازی آرتمیای بالغ (14 روزه و طول 8/50 میلی متر) با تراکم 3000 عدد در لیتر همانند مرحله اول از امولسیون غنی سازی در زمان صفر و 3 ساعت به مقدار 3 میلی لیتر استفاده شد و بعد از مدت زمان 6 ساعت آرتمیای غنی شده برداشت شدند. ماده خشک و پروتئین خام در ناپلی و بیومس آرتمیای غنی شده و غنی نشده تفاوت معنی داری را نشان ندادند (0/05<P). غنی سازی با لسیتین در هر دو مرحله ناپلی و بیومس، سبب افزایش معنی دار در میزان چربی خام (در ناپلی از 17/62 به 21/39 درصد و در بیومس از 16/05 به 19/69 درصد) شد. میزان فسفاتیدیل کولین، فسفاتیدیل سرین + فسفاتیدیل اینوزیتول به طور معنی داری در ناپلی های غنی شده بیشتر از ناپلی های غنی نشده بود (0/05>P). در آرتمیای بالغ غنی شده میزان فسفاتیدیل اتانول آمین و لیزوفسفاتیدیل کولین با گروه شاهد تفاوت معنیداری داشتند. همچنین غنی سازی ناپلی و بیومس آرتمیا باعث افزایش معنی دار در میزان چربی قطبی کل (12/96 و 43/72 درصد) و تری گلیسرید (53/35 و 9/79 درصد) شد. در مجموع م یتوان بیان کرد که استفاده از 0/6 گرم در لیتر لسیتین سویا باعث افزایش گروه های فسفولیپیدی و همچنین میزان چربی کل در ناپلی و بیومس آرتمیا می شود.
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_68461_8b922cf90f70317013f058929663c2bc.pdf
2018-05-22
93
102
10.22059/jfisheries.2018.256104.1027
آرتمیا
غنی سازی
لسیتین سویا
فسفولیپید
چربی قطبی
تری گلیسرید
هادی
جمالی
saeed.jamali11@gmail.com
1
دانشجوی دکتری، گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
AUTHOR
نصرا...
احمدی فرد
n.ahmadifard@urmia.ac.ir
2
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
LEAD_AUTHOR
فرزانه
نوری
yalda.45@gmail.com
3
استادیار گروه آرتمیا، پژوهشکده آرتمیا و آبزی پروری، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
AUTHOR
ناصر
آق
agh1960@gmail.com
4
دانشیار گروه آرتمیا، پژوهشکده آرتمیا و آبزی پروری، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
AUTHOR
انریک
گیسبرت
nasrollah@gmail.com
5
موسسه تحقیقات غذا و کشاورزی (IRTA)، تاراگونا، اسپانیا.
AUTHOR