2024-03-29T02:15:30Z
https://jfisheries.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10965
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
ردیابی QTLهای مرتبط با صفات رشد در ماهی سفید(Rutilus frisii kutum, Kamensky, 1901) با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره
سهیلا
فیض بخش کوفلی
حمید
فرحمند
امیررضا
عابد علم دوست
رضا
خمیرانی
ماهی سفید(Rutilus frisii kutum) یکی از گونههای مهم اقتصادی شمال ایران است. این آزمایش بهمنظور شناسایی QTLهای مرتبط با صفات رشد(وزن لاشه و طول کل) با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره کپور معمولی (Cyprinus carpio) صورت گرفت. مولدین آماده تکثیر از یک جمعیت وحشی واردشده به رودخانه سفیدرود انتخاب شدند. یازده خانواده خویشاوند تنی از تکثیر ۲۲ جفت مولد نر و ماده ماهی سفید بهدست آمد. نتاج حاصل پس از طی یک دوره سه ماهه پرورشی برداشت و در الکل ۹۶ ٪ ذخیره شدند. از مجموع نتاج بهدستآمده ۷۵ نمونه انتخاب شدند. DNA مولدین و نتاج استخراج طبق پروتکل شد. از کاربرد چهار نشانگر ریزماهواره(HLJ2225، HLJ3366، HLJ3988 و HLJ2316) مرتبط با صفات رشد(طول کل و وزن کل) در مجموع ده لوکوس(۱۳ ژنوتیپ) شامل لوکوسهای HL1، HL2، HL3، HL4، HL5، HL6، HL7، HL8، HL9 و HL10 با استفاده از نرمافزار AlphaEaseFC انتخاب و نمرهدهی شدند. تعداد اللهای هر لوکوس(N_A)، تعداد اللهای مؤثر هر لوکوس(N_E)، هتروزیگوسیتی مورد انتظار(H_e)، هتروزیگوسیتی مشاهدهشده(H_o)، شاخص تثبیت(F)، تعادل هاردی-واینبرگ، PIC، F_st، R_st، عدم تعادل پیوستگی(LD)، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون در جمعیت مولدین و نتاج با استفاده از نرمافزارهای GenAlEx 6.1، Arlequin ver. 3.5.2 و Excel 2013 بررسی شدند. نتیجه بررسیها نشان داد همه لوکوسهای فوقالذکر برای کاربرد در برنامه بهگزینی بهکمک نشانگر (MAS) مناسب هستند. وراثتپذیری لوکوسها برای طول و وزن کل محاسبه شد. براساس LD پنج گروه اتصال وراثتپذیر برای طول کل (شاملLG1 ، LG2، LG3، LG4 و LG5) ساخته شد. گروه اتصال LG4 متشکل از هشت لوکوس(HL3، HL4، HL5، HL6، HL7، HL8، HL9 و HL10) جهت گزینش خانوادهها انتخاب شد. در مجموع شش خانواده بر مبنای گروه اتصال LG4 انتخاب شدند. این تحقیق نشان داد که کاربرد نشانگرهای مولکولی ریزماهواره مرتبط با صفات رشد گونههای نزدیک به ماهی سفید(R. frisii kutum) میتواند به ردیابی QTLهای صفات رشد در این گونه با اهمیت تجاری کمک کند.
بهگزینی بهکمک نشانگر (MAS)
وراثتپذیری
عدم تعادل پیوستگی(LD)
گزینش بر مبنای گروه اتصال(LGS)
QTL
2021
12
22
467
483
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84360_4e613162723f248fcad299268d033d3d.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
اثر منابع مختلف نشاسته جیره بر عملکرد رشد و فراسنجههای بیوشیمیایی خون ماهی قزلآلا رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
امیر
سلطانی آلکوئی
سید محمد علی
جلالی
سید امیرحسین
جلالی
فرشید
خیری
آزمایشی به منظور بررسی اثر تغذیه منابع مختلف نشاسته بر افزایش وزن، ضریب تبدیل خوراک، شاخص کبدی و احشایی و برخی فراسنجههای بیوشیمیایی خون ماهی قزلآلای رنگینکمان انجام گرفت. آرد گندم، ذرت و محصول جانبی نشاسته ای ناشی از فرآیند تولید گلوتن گندم در خوراک اکسترود ماهی استفاده شد و به ۳۰۰ قطعه ماهی (با میانگین وزنی۱± 157 گرم) که بصورت طرح کاملا تصادفی در ۱۲ وان ۳۰۰ لیتری توزیع شدند، به مدت ۶۰ روز تغذیه گردید. نتایج نشان داد که تغییر منبع نشاسته جیره بر مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک و نرخ رشد ویژه ماهیها در کل دوره تاثیر نداشت. کمترین شاخص احشایی و بیشترین راندمان لاشه ماهی با تغذیه خوراک اکسترود دارای ذرت مشاهده شد (05/0>P). تغذیه آرد گندم سبب افزایش غلظت سرمی آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز ماهیها شد (05/0>P)، در حالیکه تری گلیسیرید، کلسترول، پروتئین تام، گلوکز، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی پایین تحت تاثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفت. در مجموع ذرت میتواند بدون اثرات منفی بر عملکرد رشد و فراسنجههای خونی ماهی قزلآلا، بطور کامل جایگزین آرد گندم به عنوان منبع اصلی نشاسته خوراک اکسترود استفاده شود در حالیکه برای استفاده از محصول جانبی نشاستهای ناشی از فرآیند تولید گلوتن گندم در جیره اکسترود ماهی قزلآلای رنگینکمان نیاز به پژوهشهای بیشتر است.
نشاسته
ذرت
آرد گندم
ضریب تبدیل خوراک
قزل آلای رنگین کمان
2021
12
22
485
496
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84361_a9b0b5301c7fbfcbe7ebeb145e7a176a.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
بررسی مطلوبیت زیستگاه جویبارماهی کرمانشاه (Sasanidus kermanshahensis Bănărescu and Nalbant, 1966) در رودخانه دینورآب (سرشاخه رودخانه گاماسیاب)
سهیل
ایگدری
طاهره
رحیمی
منوچهر
نصری
علیرضا
رادخواه
رودخانهی دینورآب از جمله سرشاخههای فرعی منتهی به رودخانه گاماسیاب در حوضه دجله و از جمله محیطهای پراکنش جویبارماهی کرمانشاه (Sasanidus kermanshahensis) میباشد. این رودخانه تحت تأثیر فعالیتهای انسانی از قبیل کشاورزی قرار گرفته است. در مجموع 168 نمونه ماهی برای مطالعه مطلوبیت زیستگاه جویبارماهی کرمانشاه در رودخانهی دینورآب از 21 ایستگاه با استفاده از دستگاه الکتروشوکر نمونهبرداری شد. برای این منظور، ویژگیهای رودخانه شامل سرعت آب (m/s)، عمق آب (cm)، ارتفاع از سطح دریا (m)، عرض رودخانه (m)، شاخص سنگ بستر و قطر متوسط سنگ بستر (cm) در هر منطقه ثبت گردید. شاخص مطلوبیت زیستگاه با توجه به رابطه بین متغیرهای محیطی و فراوانی گونه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که فاکتورهای عرض رودخانه و سرعت آب رابطه مستقیم و فاکتورهای ارتفاع از سطح دریا، عمق آب و شاخص بستر رابطه معکوس با فراوانی ماهی دارند. شاخص HSI با مقدار 497/0 نشان داد که این رودخانه مطلوبیت متوسط برای این گونه دارد. همچنین، نتایج نشان داد که زیستگاه انتخابی جویبارماهی کرمانشاه مناطقی با سرعت بالای آب بهواسطه نیاز به اکسیژن مناسب، بستر ماسهای-گلی، با عرض زیاد و ارتفاع از سطح دریا و عمق کم میباشد. نتایج میتواند در جهت مدیریت و حفاظت از ذخایر این گونه بومزاد که بهعنوان بخشی از میراث طبیعی کشور به شمار میرود، مورد استفاده قرار گیرد.
لوچ کرمانشاه
زیستگاه
رودخانه دینورآب
عمق
سرعت جریان
2021
12
22
497
510
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84363_1091ae8cbde36c836703b9d667355944.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
مروری جامع بر مایکوباکتریوزیس؛ بیماری مشترک و قابل انتقال میان ماهیان و انسان
امین
مرندی
هومن
رحمتی هولاسو
امروزه با توجه به افزایش قابل توجه موارد ارجاعی ماهیان بیمار به متخصصین و کلینیکهای آبزیان و متعاقبا افزایش میزان تماس این افراد با ماهیان، اهمیت نیاز به کسب آگاهیهای لازم و اطلاعاتی دقیق و جامع پیرامون نحوۀ پیشگیری از انتقال بیماریهای مشترک از ماهیان به انسان، نه تنها برای متخصصین آبزیان، بلکه برای تمامی افراد مرتبط با حوزۀ آبزیان، بیش از پیش احساس میشود. یکی از شناختهشدهترین بیماریهای زئونوز در میان ماهیان و انسان که از طریق تماس مستقیم به انسان منتقل میشود، بیماری ناشی از تهاجم مایکوباکتریومها به نام مایکوباکتریوزیس یا سل ماهیان است. مایکوباکتریومها دستهای از باسیلهای هوازی و غیرمتحرک هستند که مقاوم به اسید- الکل بوده و رشد کندی دارند. آنها قادرند تا ندولهای برجسته گرانولوماتوزی و تلفات گستردهای را در ماهیان ایجاد کنند. قرارگیری خراشهای پوستی انسان در معرض منابع آلوده به مایکوباکتریومها، میتواند منجربه شکلگیری تیپهای مختلف سل در انسان شود که تظاهر بالینی این بیماری در انسان غالبا به صورت ندولهایی نهچندان دردناک همراه با زخمها و اسکارهای جلدی است. برای شناسایی و تشخیص مایکوباکتریوزیس میتوان از روشهای متنوعی نظیر کشت، PCR و تهیه مقاطع هیستوپاتولوژی بهره جست. این مطالعه، اطلاعات وسیع و جامعی را در زمینه معرفی، نشانههای بالینی، نشانههای کالبدگشایی و آسیبشناسی، انتقال، تشخیص، کنترل، درمان و ملاحظات بهداشت عمومی مرتبط با بیماری مایکوباکتریوزیس ماهیان ارائه داده است.
مایکوباکتریوزیس
زئونوز
ماهی
ندول گرانولوماتوزی
زخم جلدی
2021
12
22
511
523
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84369_c1cf5a1771006be0df4a038ac8224e39.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
ارزیابی کیفیت آب رودخانه مبارکآباد، استان گلستان مبتنی بر تحلیل مقایسهای شاخصهای زیستی درشت بیمهرگان کفزی
محمد
قلی زاده
ماریا
حاجی لی دوجی
شاخصهای زیستی برای نظارت بر کیفیت آب ابزارهای مفیدی برای ارزیابی سلامت رودخانه ها و دریاچه ها هستند. هدف از این مطالعه مقایسه شاخصهای زیستی و استفاده از درشت بیمهرگان کفزی برای ارزیابی کیفیت آب رودخانه مبارکآباد مینودشت، استان گلستان بود. نمونههای کفزی به صورت فصلی از 4 ایستگاه با سه تکرار با استفاده از نمونهبردارسوربر با سطح پوشش (900 سانتی متر مربع) در سال 1399 جمعآوری گردید. در مجموع تعداد 2828 نمونه از موجودات بیمهره متعلق به 8 راسته و 12 خانواده شناسایی شدند، که Diptera با 4 خانواده متنوع ترین گروه بیمهرگان را تشکیل داد. بیشترین فراوانی درشت بیمهرگان کفزی متعلق به Chironomidae (99/46 درصد) و سپس Baetidae (52/22 درصد) بود. فصل بهار با 39 درصد بیشترین و فصل زمستان با 12 درصد کمترین میزان فراوانی را شامل شدند. بیشترین پراکنش درشت بیمهرگان در ایستگاه پاییندست (33 درصد) و کمترین مقدار آن در ایستگاه بالادست (19 درصد) بدست آمد. شاخصهای مورد مطالعه عبارت بودند از: 1) EPT (درصد Ephemeroptera ، Plecoptera و Trichoptera) ؛ 2) BMWP ، 3) ASPT (میانگین امتیاز در هر تاکسون) ؛ 4) HFBI (شاخص زیستی خانواده Hilsenhoff)؛ و 5) شاخص شانون-وینر و سیمپسون. طبق آنالیز خوشهبندی پراکنش کفزیان در بین ایستگاهها به دو گروه مجزا (1) شامل ایستگاههای پاییندست به همراه ایستگاههای 2 و 3 فصل تابستان و (2) دیگر ایستگاهها نشان داد. نتایج نشان داد که شاخصهای زیستی هیلسنهوف، BMWP و ASPT برای ارزیابی کیفیت آب رودخانه مبارکآباد مناسب است. در نهایت کیفیت آب رودخانه بر اساس وضعیت ساپروبی برای ایستگاه بالادست وضعیت خوب (الیگوساپروب) و ایستگاه پاییندست وضعیت ضعیف (مزوساپروب) ارزیابی شد. نتایج ترکیبی از شاخصهای زیستی نشان داد ایستگاههای واقع در مناطق روستایی و کشاورزی نسبت به ایستگاههای بالادست آلودگی بیشتری دارند و کنترل و مدیریت منابع آلاینده برای حفاظت از منطقه مورد مطالعه لازم است.
نظارت زیستی
درشت بیمهرگان کفزی
شاخص زیستی
رودخانه مبارکآباد
2021
12
22
525
541
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84370_f67c23eab6ad8b324778a9794efc906c.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
شناسایی ماکروفونای رودخانهی آچیرود در منطقه چابکسر استان گیلان
آریا
اشجع اردلان
مریم
عیدی
مژده
گرجیازندریانی
ماکروبنتوزها به عنوان یک شاخص زیستی و بیانکنندهی شرایط محیط زندگی خودند. از این رو به عنوان شاخص آلودگی آب می توانند مورد استفاده قرار گیرند. شرایط کیفی آب در رودخانهی آچیرود مبتنی بر ماکروفونای این رودخانه تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا، در پژوهش حاضر ماکروفونای رودخانه آچی رود در دو فصل زمستان 1394 و بهار 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نمونهبرداری در دو فصل انجام گردید. پنج ایستگاه در منطقه مورد بررسی انتخاب و با استفاده از سیستم GPS موقعیت جغرافیایی هر ایستگاه ثبت شد. نمونهبرداری به وسیله کوادرات بود. شاخص هیلسنهوف بر اساس حضور نمونهها در هر ایستگاه تعیین شد. میزان آلودگی آب با استفاده شاخص هر ایستگاه در دو فصل زمستان و بهار معین شد. در این مطالعه 3 رده، 12 خانواده و 14 گونه از ماکروبنتوزها شناسایی شدند. بیشترین فراوانی مربوط به حشرات و کمترین متعلق به رده Malacostraca بود. بیشترین فراوانی در فصل زمستان مربوط به خانواده Gammaridae و گونه Gammarus sp. و در فصل بهار مربوط به دو خانواده Gammaridae و Heptageniidae و گونههای Gammarus sp. و Ecdyonurus venosus بود. گونههای Gammarus sp. و Ecdyonurus venosus در اکثر ایستگاهها در دو فصل وجود داشتند. بیشترین مقدار شاخص هیلسنهوف مربوط به فصل زمستان با مقدار 22/5 و کمترین مقدار این شاخص مربوط به فصل بهار با مقدار 71/0 بود. بر اساس شاخص زیستی HFBI،کیفیت آب از نظر میزان آلودگی ایستگاهها در 3 طبقه کیفی عالی (ایستگاههای 1 و 5) و خیلی خوب (ایستگاه 4) و متوسط (ایستگاه 2) گزارش شد.
شناسایی
ماکروفونا، شاخصهای زیستی، رودخانه آچیرود، گیلان
2021
12
22
543
556
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84371_4b8bbc672d752b6944b1ef96a644a1aa.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
تاثیرسطح مختلف شوری، دما و pH بر رشد جلبک دونالیلا سالینا جدا سازی شده از دریاچه ارومیه
یاسر
حمدی احمدآباد
عبدالمجید
لیاقت
تیمور
سهرابی
احمدعلی
پوربابایی
تحقیق حاضر به منظور بهینه کردن شرایط محیطی رشد جلبک دونالیلا سالینا انجام شد. در این تحقیق شاخصهای محیطی مؤثر در رشد از جمله دما در دو سطح 2±18 و 2±28 درجه سانتیگراد، pH در سه سطح 0/7، 5/7 و 0/8، غلظت شوری در 7 سطح 5/0، 0/1، 5/1، 0/2، 5/2، 3 و 4 مولار NaCl در دوره رشد 30 روزه مورد بررسی قرار گرفت. دوره تاریکی: روشنایی 24:00 ساعت و شدت نور ثابت و برابر با molPAR.m-2.s-1µ 130 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد افزایش دما سبب افزایش نرخ رشد ویژه و کاهش زمان دو برابر شدن سلولها خواهد شد. بیشترین مقدار نرخ رشد ویژه و کمترین مقدار زمان دو برابر شدن سلولها در 5/7=pH به دست آمد. با توجه به نتایج مذکور، بیشترین و کمترین مقدار نرخ رشد ویژه به ترتیب در غلظتهای شوری 5/1 (59/0 در روز) و 0/4 (04/0 در روز) مولار بود. زمان دو برابر شدن سلولها در غلظت شوری 5/1 مولار کمترین مقدار (در حدود 5/1 روز) و در 0/4 مولار (از حدود 10 روز تا 19 روز) بیشترین مقدار بود. با افزایش غلظت شوری از5/0 تا 5/1 مولار زمان دو برابر شدن کاهش و از 5/1 مولار تا 0/4 مولار افزایش یافت. غلظت تراکم سلولی جلبک، با افزایش دما افزایش یافت. مقایسه غلظت تراکم سلولی در سطح pH، در اکثر نمونهها بیانگر تفاوت معنیدار بین مقادیر به دست آمده بود. افزایش و کاهش pH از 5/7 سبب کاهش تراکم سلولی گردید. بنابراین، حداکثر تراکم سلولی درتیمارها در 5/7=pH به دست آمد و با افزایش دما در 5/7=pH، غلظت تراکم سلولی در زمان کمتری نسبت به بقیه نمونهها به مراحله حداکثر مقدار خود رسید. با افزایش غلظت شوری از 5/0 تا 5/1 مولار، غلظت تراکم سلولی افزایش و از 2 تا 4 مولار نتایج عکس بود، به طوری که حداکثر تراکم سلولی در غلظت شوری 5/1 مولار در محدوده 106×35/4 تا 106×74/5 سلول در هر میلیلیتر و حداقل آن در غلظت شوری 0/4 مولار در حدود 106×53/0 تا 106×72/0 سلول در هر میلیلیتر به دست آمد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، بهترین شرایط رشد جلبک دونالیلا سالینا جهت تکثیر حداکثری در غلظت شوری 5/1 مولار با دمای 2±28 درجه سانتیگراد و 5/7=pH به دست آمد و غلظتهای شوری 0/1 و 0/2 مولار در شرایط دمایی وpH مذکور میتوانند گزینههای بعدی جهت تولید این جلبک باشند.
جلبک
دونالیلا سالینا
شرایط محیطی
تراکم سلولی
2021
12
22
557
573
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84372_a4e3b9b587b0c1e31a3e1e5f97cbecc7.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
بررسی برخی از خصوصیات بیوشیمیایی و میکروبی بیوسیلاژ تولید شده از آلایش تولیدی ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
رضا
صفری
سهیل
ریحانی پول
زهرا
یعقوب زاده
زهرا
بانکه ساز
محمد جواد
تقوی
عین اله
صفری
با افزایش تولید، مصرف و مراکز فرآوری ماهی قزلآلای رنگینکمان، استفاده بهینه از ضایعات تولید شده بسیار حائز اهمیت است. از راههای تبدیل این ضایعات به محصولاتی با ارزش افزوده بالا میتوان به تولید بیوسیلاژ اشاره کرد. هدف از مطالعه حاضر بررسی برخی از خصوصیات شیمیایی و میکروبی بیوسیلاژ تولید شده از ضایعات ماهی قزلآلای رنگینکمان به عنوان محصولی مناسب جهت استفاده در صنعت غذای دام، طیور و آبزیان است. نتایج نشان داد که محصول تولید شده دارای 3/52 درصد پروتئین و 30/8 درصد چربی است. شاخصهای پراکسید و مجموع ترکیبات ازته فرار برای بیوسیلاژ به ترتیب 61/2 میلیاکیوالان بر کیلوگرم و 0/44 میلیگرم ازت در 100 گرم اندازهگیری شد. لگاریتم شمارش کلی باکتریها، کلیفرمها، کلیفرم مدفوعی، اشرشیاکلی و کپک و مخمر در محصول تولیدشده به ترتیب 78/8، 72/3، 18/1، صفر و 23/3 تعداد بر گرم گزارش گردید. اندازهگیری مقادیر فلزات سنگین در بیوسیلاژ حاصل از ضایعات قزلآلا نشان داد که غلظتهای منگنز، مس، آهن و روی در این محصول به ترتیب 6/10، 7/13، 3/251 و 7/118 میلیگرم در کیلوگرم است. بنابر نتایج تحقیق حاضر و مقایسه این یافتهها با سایر پژوهشها میتوان اذعان نمود که بیوسیلاژ تولیدشده در تحقیق حاضر از نظر شاخصها و ویژگیهای مورد بررسی تقریبا معادل سایر مواد مصرفی در تغذیه دام، طیور و آبزیان است و میتوان این محصول را به عنوان جایگزینی مناسب برای سایر محصولات رایجی که در صنعت تغذیه استفاده میشوند به کار برد.
بیوسیلاژ
فلزات سنگین
کنترل کیفی
شاخص های میکروبی
ماهی قزل آلا
2021
12
22
575
586
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84373_94cc276e13a481d730dfcc2d75b8e463.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
اثر سطوح مختلف پودر جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس Spirulina platensis در عملکرد رشد و بازماندگی پست لارو میگوی Palaemon elegans
سحر
خورشیدی سدهی
نادر
شعبانی پور
حمید
نویریان
آبزی پروری مطلوب نیازمند معیارهای مختلفی است که در این میان انتخاب غذای مناست با پتانسیل لازم از اهمیت خاصی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین اثر سطوح مختلف پودر جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس بر شاخصهای رشد و درصد بازماندگی پست لارو میگویPalaemon elegans به مدت چهار هفته انجام شد. میانگین وزن و طول اولیه پست لاروها به ترتیب برابر 0132/0 گرم و 88/6 میلی متر بود. چهار جیره غذایی متشکل از غذاهای حاوی پودر جلبک اسپیرولینا در سطوح جایگزینی 3، 5، 8 و 10 درصد و یک جیره شاهد بدون پودر جلبک اسپیرولینا آماده شدند. شاخصهای رشد در تیمار شاهد (فاقد جلبک) از کمترین میزان برخوردار بود و با تیمارهای5،3، 8 و 10 درصد جلبک اسپیرولینا تفاوت معنیدار داشت (05/0p<). بین شاهد (فاقد جلبک) و تیمار تغذیه شد با جلبک خالص فقط در افزایش بیومس تفاوت معنیداری مشاهده شد (05/0p<). بین گروه تغذیه شده با جلبک خالص و تیمار 3 درصد در طول نهایی و افزایش طول تفاوت معنیدار نبود (05/0p<). ولی در دیگر شاخصهای رشد با سایر تیمارها تفاوتها معنیدار بود. (05/0p<). بهترین شاخصهای رشد زمانی مشاهده شد که میگوها توسط پودر جلبک 5 درصد تغذیه شدند (05/0p<). در مقایسه بین تیمارهای 3، 8 و 10 درصد پودر جلبک، فقط بین تیمار 3 و10 درصد پودر جلبک در طول نهایی و افزایش طول، تفاوت معنیداری مشاهده شد (05/0p<). همچنین میزان بازماندگی تیمار شاهد نسبت به سایر تیمارها کمتر بوده و تفاوت معنیدار بود (05/0p<). به طورکلی بر اساس نتایج این تحقیق اضافه کردن 5 درصد پودر جلبک اسپیرولینا بهترین نتیجه را در رشد و بازماندگی پست لارو میگوی P. elegans نشان داد.
ریز جلبک
سخت پوست
دوره لاروی
پرورش
میگو
2021
12
22
587
596
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84392_7ac020987c60dd38dc42fdf3aab7dcfd.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
تاثیر افزودنی منابع مختلف آنتیاکسیدانی (ویتامین E، کوآنزیم Q10 و فرم های سلنیوم) جیره غذایی بر عملکرد رشد و شاخصهای بیوشیمیایی سرم خون در ماهیان قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
محمدصادق
آراملی
کوروش
سروی مغانلو
احمد
ایمانی
در مطالعه حاضر تاثیر سطوح مختلف چند مکمل آنتیاکسیدانی جیره غذایی روی شاخصهای رشد و بیوشیمیایی سرم خون در بچه ماهیان انگشت قد قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور 9 جیره آزمایشی (× 3 تکرار) با سه نوع ترکیب آنتیاکسیدانی شامل ویتامین E در سطوح 0، 100 و 150 میلی گرم در کیلوگرم غذا؛ کوآنزیم Q10 درسطوح 0، 10 و 20 میلی گرم در کیلوگرم غذا و منابع سلنیوم ( معدنی، آلی و نانو) در سطوح 0، 3/ و 5/0 میلی گرم در کیلوگرم غذا ساخته شد. در ادامه ماهیان با تراکم 25 قطعه برای هر تکرار به صورت تصادفی توزیع و به مدت 56 روز مورد تغذیه جیرههای آزمایشی قرار گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده، افزایش نسبی در شاخصهای رشد ماهیان تغذیه شده با تیمار شامل 5/0 میلیگرم نانوسلنیوم + 100 میلیگرم ویتامین E مشاهده گردید. بالاترین مقدار گلوکز در تیمار مکمل شده با سطح 5/0 میلیگرم نانوسلنیوم + 100 میلیگرم ویتامینE بدست آمد. از لحاظ کلسترول و تری گلیسرید، گروههای تغذیه شده به ترتیب با تیمار شامل 5/0 میلیگرم سلنیوم معدنی + 150 میلیگرم ویتامین E + 20 میلی گرم کوآنزیم Q10 و تیمار شامل 5/0 میلیگرم نانوسلنیوم + 100 میلیگرم ویتامین E بیشترین مقدار را نشان دادند. به طور مشابه، بالاترین مقادیر شاخصهای کلسترولی HDL و VLDL در تیمار مکمل شده با 5/0 میلیگرم نانوسلنیوم در ترکیب با 100 میلیگرم ویتامین E مشاهده گردید. در مقابل تیمار شاهد بالاترین مقدار LDL را نشان داد. نتایج این پژوهش نشان داد که تیمار مکمل شده با نانوسلنیوم در سطح 5/0 میلیگرم و ویتامین E در سطح 100 میلیگرم میتواند در بهبود شاخصهای رشد و بیوشیمیایی سرم خون ماهیان انگشت قد قزلآلای رنگینکمان موثر باشد.
بیوشیمیایی سرم
رشد
سلنیوم
کوآنزیم Q10
قزل آلای رنگین کمان
ویتامین E
2021
12
22
597
611
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84393_288f894cf02ce1b3a37031c3137b2c5a.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
تأثیر غلظتهای مختلف کادمیوم و کربنات کلسیم و دما بر سطح سرمی آنزیمهای ALT و ALP و نسبتهای مورفولوژیک خرچنگ گرد آبشیرین Potamon persicum (Pretzmann, 1962)
مینا
توانا
کامران
رضایی توابع
علیرضا
میرواقفی
به منظور بررسی تأثیر کادمیوم و کربنات کلسیم در دماهای مختلف بر خصوصیات ریختی خرچنگ گرد آبشیرین Potamon persicum (Pretzmann, 1962) بـا کـاربرد روش ریختسنجی سنتی، ۶۰ نمونه به صورت تصادفی از رودخانههای البرز مرکزی و غرب مازندران در تابستان ۱۳۹۸ برداشت شـد. در این تحقیق، خرچنگها در مخازنی با غلظت صفر کادمیوم و ۲۰۵ میلیگرم بر لیتر کربناتکلسیم به عنوان تیمار شاهد و غلظتهای ۵/۴ و ۹ میلیگرم بر لیتر کادمیوم و سختیهای 5/302 و ۴۰۰ میلیگرم بر لیتر کربنـاتکلسیم در دماهای ۱۸، ۲۴ و ۳۰ درجه سانتیگراد به منزلۀ تیمارهای آزمایش، به مدت ۶ هفته تیمار داده شدند. در پایان دوره تحقیق، تأثیر عوامل فیزیکو-شیمیایی مورد مطالعه بر شاخصهای بیوشیمیایی سرم همولنف شامل آنزیمهای ALT و ALP و نسبتهای مورفومتریک مابین CW/CHL ، CW/CHD و CW/MBDWt در نرها و CW/MBDWt هم در نرها و هم در مادهها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که افزایش دو عامل دما و غلظت کادمیوم هر یک به تنهایی اثر معنیدار مثبتی بر افزایش میزان آنزیم ALT همولنف خرچنگهای مورد مطالعه دارد (۰۵/۰p<). همچنین، اثر متقابل غلظتهای کادمیوم و کربناتکلسیم بر سطح سرمی آنزیم ALT همولنف خرچنگهای مورد مطالعه، معنیدار و منفی بود و اثر منفی کادمیوم بر سطح آنزیم ALT با افزایش سختی کربناتکلسیم، کاهش یافت (۰.۰۱P<). اما هیچ یک از عوامل فیزیکو-شیمیایی مورد مطالعه اثر معنیداری بر سطح سرمی آنزیم ALP نداشتند (۰۵/۰P>). اما اثر متقابل کربناتکلسیم با کادمیوم بر سطح سرمی آنزیم ALP معنیدار بود و با افزایش توام هر دو متغیر، مقدار آنزیم ALP در همولنف خرچنگها افزایش یافت (۰۵/۰P<). همچنین تحقیق حاضر نشان داد اثر متقابل هر سه متغیر مورد مطالعه با یکدیگر بر CW/CHD و نسبت CW/CHL خرچنگهای نر معنیدار نشد (۰۵/۰P>) اما اثر متقابل هر سه متغیر با یکدیگر بر CW/MBDWt خرچنگهای نر و ماده در سطح اطمینان ۹۵ معنیدار شد (۰۵/۰P<). با توجه به مقادیر به دست آمده در پیدا کردن نقاط بهینه متغیرهای مورد بررسی بر ماکزیمم نسبتهای مورفولوژیک و سطح بهینه آنزیمهای ALP و ALT، دما ۱۸-۲۰ درجه سانتیگراد، سختی کربناتکلسیم در حدود ۲۴۰-۳۱۱ میلیگرم بر لیتر و عدم حضور کادمیوم در محیط آبی با بیشترین میزان مطلوبیت (۸۰-۹۵ درصد) پیشنهاد شد.
خرچنگ
کربنات کلسیم
دما
کادمیوم
مورفولوژی
آنزیم ALP
آنزیم ALT
2021
12
22
613
632
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84396_64fb2a8aa42935e4c1f256e017d36f78.pdf
شیلات
2008-5729
2008-5729
1400
74
4
کشت میکسوتروف ریزجلبک کلرلا ولگاریس Chlorella vulgaris)) تحت استرس نیتروژن به منظور تولید روغن خوراکی
امیر رضا
طاهباز
محمدعلی
نعمت اللهی
سیدولی
حسینی
چندین سال است که ریزجلبکها نوید بخش تولید پایدار و مقرون به صرفه خوراک، سوخت و مواد شیمیایی شناخته شدهاند. بسیاری از گونههای جلبکی لیپیدها را به صورت تری آسیل گلیسرول با ترکیبات اسیدهای چرب مشابه روغنهای گیاهی (TAG) تولید میکنند. بنابراین ریزجلبکها برای تولید پایدار روغنهای خوراکی طبیعی گزینه مناسبی هستند. در این تحقیق به بررسی اثر کشت میکسوتروف و شوک نیتروژنی بر روی وزن خشک، مقدار چربی و پروفایل اسیدهای چرب ریزجلبک کلرلا ولگاریس پرداخته شد. دراین تحقیق از محیط کشت BBM و دمای 25 درجه سانتیگراد برای کشت ریزجلبکها استفاده شد. شاخصهای شمارش سلولی، نیترات، pH، وزن خشک، وزن چربی، درصد چربی و پروفایل اسیدهای چرب اندازهگیری شدند. نتایج حاکی از معنیداری کشت میکسوتروف و شوک نیتروژنی بر مقدار زیستوده و مقدار چربی بود (۰۵/۰P<). بر طبق این نتایج مشخص شد برای تولید وزن خشک، کشت میکسوتروف گلوکز 100 درصد نیترات محیط کشت BBMبا 11/35±66/916 میلیگرم در لیتر، برای مقدار چربی، کشت میکسوتروف گلوکز 25 درصد نیترات محیط کشت BBMبا 36/0±61/49 میلیگرم در لیتر و برای لینولنیک linolenic acid (امگا3)، کشت اتوتروف 100 درصد نیترات محیط کشت BBMبا 1/0±72/19 درصد بیشترین مقادیر تولید را دارا بودند. در نتیجه، مشخص شد که شوک نیتروژنی باعث کاهش بیومس سلولی، افزایش روغن ریز جلبکها و همچنین کاهش اسیدهای چرب امگا 3 میشود.
کلرلا ولگاریس
اتوتروف
میکسوتروف
شوک نیتروژنی
تری آسیل گلیسرول
2021
12
22
633
648
https://jfisheries.ut.ac.ir/article_84397_e74cfbbcb5f0f2166783bc57f8575e34.pdf