دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964320110923Production of Tuna Candy and determination of its Shelf lifeتولید فرآورده خشک شیرین Tuna Candy از ماهی Thunnus albacares و تعیین زمان ماندگای آن18919923568FAسهرابمعینی1 دانشیار گروه علوم و صنایع غذاییسحرجلیلیاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آبادان،Journal Article19700101In this research work the production of sweet product from Thunnus albacares known as yellow fin tuna and it’s shelf life was studied. From fillet f tuna two sweet sampled in laboratory were prepared. One of them from raw and second one from cooked fillet. As the results of the orgenoleptic test showed the first sampled was rejected and second one was acceptable. The moisture, protein, fat, ash content and organoleptic score for this samples were 15.26%, 66.7%, 8.5%, 10% and 7 respectively. According to a time table, the shelflife of this product was determined by monitoring the changes of TVB-N, PV, total bacterial count and organoleptic properties of the samples which kept at 3-4?C in a laboratory frige for 30 days. The results showed that, the sample had a natural had a natural flavor, smell, color and texture for 15 days. The number of bacteria increased from 4.7?103 To 9?103 colonies per gram, TVB-N and PV also increased from 48.3 to 60.3 mg/100g and 0.2 to 3.4 meq/kg. Then peroxide value started to decreased, According to these results, the sheflife for this product recommended to be 15 days at 3-4?C.در این تحقیق از فیله ماهی Thunnus albacares موسوم به تون زرد باله یا yellow fin tuna، 2 فرآورده خشک شیرین در آزمایشگاه تولید گردید. برای تولید نمونه اول از فیله خام و نمونه دوم از فیله پخته شده ماهی زردباله استفاده به عمل آمد. براساس نتایج آزمونهای حسی نمونه اول از برنامه این تحقیق حذف و تعیین ارزش غذایی و زمان ماندگاری بر روی نمونه دوم صورت گرفت. میزان رطوبت، پروتئین، چربی و خاکستر این فرآورده به ترتیب %7/66، 26/15، 5/8 و 10 درصد و از نظر آزمونهای حسی مورد قبول کارشناسان چشایی قرار گرفت و براساس یک برنامه زمانبندی، به مدت 30 روز آزمایشهای شمارش کلی باکتری، TVB-N، Peroxide Value و حسی بر روی نمونه به عمل آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که این فرآورده به مدت 15 روز در دمای 3 تا 4 درجه سانتیگراد در یخچال، دارای طعم، بو، مزه، رنگ و بافت مورد پسند کارشناسان چشایی بود. تعداد ّباکتریها از 103?7/4 به 103?9 کلنی در گرم، TVB-N از 3/48 به 3/60 میلیگرم نیتروژن در صد گرم، گوشت ماهی، PV از 2/0 به 4/3 میلی اکی والان اکسیژن در کیلو رسید و سپس رو به کاهش گذاشت. براساس این نتایج زمان ماندگاری برای فرآورده خشک شیرین تولید شده به مدت 15 روز در دمای 3 تا 4 درجه سانتیگراد در یخچال پیشنهاد میگردد.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964320110923Histophatology and Hematology in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) following experimental infection with Aeromonas hydrophilaمطالعه فاکتورهای خونی و آسیبشناسی بافتی ناشی از آئروموناس هیدروفیلا (Aeromonas hydrophila)در قزلآلای رنگین کمان
(Oncorhynchus mykiss)21722723669FAکمالاحمدیدانش¬آموخته کارشناسی ارشد شیلات، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، باشگاه پژوهشگران جوان، تهران، ایرانعلیرضامیرواقفی- بیماریهادانشیار گروه شیلات و محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران0000-0002-8620-501Xمهدیبناییاستادیار گروه شیلات دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه صنعتی خاتم الانبیا بهبهان، ایرانMaryamMousaviکارشناس ارشد میکروبیولوژی گروه شیلات و محیط زیست، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20130724To investigate the hispathological characteristics in liver, kidney, spleen and gills of rainbow trout, Oncorhynchus mykiss following experimental infection with Aeromonas hydrophila, septicemia agents in fishwere infected through injected intraperitoneally and direct contact with 107 bacteria per liter solution. Mortality and clinical diagnostic were recorded in experimental periods. After 14 days, blood and tissues were sampled of survival fish. A significant decreased in RBC, Hb, lymphocytes and monocyte (p <0.05) and significant increase in WBC and neutrophile (p <0.05) is the most important changes in hematological index of infected fish by A.hydrophila. Presence of bacteria in the tissues were confirmed the by biochemical tests. Tissues were normal in the control group. The apparent disorganization of live cells, cytoplasmic and nuclear material deposition, the rupture of blood sinuses, hypertrophy of hepatocytes, degeneration, hemorrhage, vacuolization of cell cytoplasm in liver tissue; a significant deposition of hemosiderin granules in a melano-macrophage center and morphological alterations in ellipsoid cells in spleen tissue; degeneration and necrosis of renal tubules, glomerular lesions, shrinking of the glomerulus and enlargement of space inside Bowman’s capsule, dwindling of the tubular lumen in kidney tissue; hyperplasia, necrosis of epithelial filament, shortening of secondary lamellae and lamellar fusion in gills are important histopathological damage observed in tissues of infected fish with A.hydrophilaبا توجه به اینکه شدت و حدت بیماریزایی باکتری آئروموناس در ماهی قزلآلای رنگین کمان و سایر گونههای پرورشی در مناطق مختلف متفاوت میباشد لذا جهت مبارزه و یا پیشگیری از شیوع بیماری ناشی از این باکتری شناخت سویه بیماریزای این باکتری ضروری به نظر میرسد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات باکتری آئروموناس بر بافتهای بدن علاوه بر فاکتورهای خونی میباشد. بررسی میزان تغییرات آسیبشناسی بافتهای کبد، کلیه، طحال و آبشش قزلآلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) با باکتری آئروموناس هیدروفیلای بیماریزا، عامل بیماری سپتیسمی هموراژیک در ماهیها، ماهیها به روش تزریق درون صفاقی، تماس مستقیم مورد با 107 باکتری انجام گردید. در طی دورهی آزمایش، علائم بالینی و میزان مرگ و میر ثبت گردید. پس از گذشت 14 روز، ماهیهای بازمانده صید و پس از خونگیری، کالبد شکافی شدند. کاهش معنیدار تعداد گلبولهای قرمز و درصد هماتوکریت، لنفوسیتها و مونوسیتها (05/0 < p)، افزایش معنیدار تعداد گلبول سفید و نوتروفیل مهمترین تغییراتی است که در مطالعات خونشناسی ماهیهای مبتلا به عفونت باکتریایی دیده شد.تایید حضور باکتری در بافتها توسط تستهای بیوشیمیایی صورت گرفت. بهم ریختگی ظاهری سلولهای کبدی، از هم گسیختگی سینوسهای خونی و در نتیجه بهم ریختگی آرایش سلولی و شکل گیری واکوئلهای سلولی در کبد، افزایش تعداد مراکز ملانوماکروفاژ و تجمع رنگدانههای هموسیدرینی، تغییرات ریختی در سلولهای الیپسوئیدی در طحال، از بین رفتن مجاری کلیوی، دژنره شدن اپیتلیوم مجاری کلیوی، افزایش فضای ادراری، دژنره شدن و تحلیل گلومرولها و افزایش فضای کپسول بومن در کلیه، هیپرپلازی اپیتلیوم لاملاهای ثانویه و چسبندگی آنها، از مهمترین تغییرات آسیبشناسی بافتی، مشاهده شده در مقایسه با گروه شاهد است.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964320110923A study on some biological indices of migratory Caspian lamprey, Caspiomyzon wagneri, in the Shirood River in the fall and springمقایسه برخی شاخصهای تولید مثلی دهانگرد خزری (Caspiomyzon wagneri) مهاجر به رودخانه شیرود در بهار و پاییز26927923569FAمحمداحمدیکارشناسی ارشد، گروه شیلات و محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانباقرمجازی امیریاستاد، گروه شیلات و محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-3862-3460اصغرعبدلیاستادیار، گروه تنوع زیستی و مدیریت اکوسیستم¬ها، پژوهشکده¬ی علوم محیطی،محمدعلینعمت الهیاستادیار، گروه شیلات و محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0003-1748-1958سیدمحمد اسماعیلفخارزادهاستادیار گروه شیلات و محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20140219This study was investigated reproductive differences in fall and spring migrants of Caspian lamprey (Caspiomyzon wagneri) in the Shirud River (Southern Caspian Sea)in 2008. 89 and 15 specimens were sampled in in spring and fall, respectively. Generally, fall migratory fish had a significantly lower condition factor (CF) compared to the spring migrants. There was significant relationship between fecundity-length and fecundity-weight in both spring and fall seasons. No significant differences was found in fecundity, oocyte diameter as well as hepatosomatic index (HSI) between fall and spring migrants. However, fall migratory females had a significantly higher HSI compared to the spring migratory females. Nodifferences were also found in gonadosomatic index (GSI) between fall and spring migratory males, and fall and spring migratory females. Sex ratio of spring and fall migrants was 1:1.این مطالعه، با توجه به اهمیت اکولوژیک دهانگرد خزری Caspiomyzon wagneri، برای روشن شدن تفاوتهای تولید مثلی مهاجران پاییزه و بهاره این گونه در رودخانهی شیرود (جنوب خزر، استان مازندران) در بهار و پاییز (سال 1387)، انجام شد. تعداد 89 مهاجر در فصل بهار و 15 مهاجر در فصل پاییز با دست صید شدند. شاخص وضعیت ماهیان مهاجر (نر وماده) پاییزه کمتر از بهارهها بود. تفاوت معنیداری بین هماوری دهانگردان پاییزه و بهاره دیده نشد. ارتباط رگرسیونی هماوری-طول و هماوری-وزن ماهیان در هر دو فصل معنیدار بود قطر تخمک دهانگردان پاییزه و دهانگردان بهاره با هم تفاوت معنی داری نداشت. تفاوتی در شاخص هپاتوسوماتیک بین دهانگردان نر بهاره و پاییزه وجود نداشت. دهانگردان مادهی پاییزه شاخص هپاتوسوماتیک بالاتری از دهانگردان بهاره داشتند. نمایهی غدد جنسی دهانگردان نر پاییزه و بهاره و دهانگردان مادهی پاییزه و بهاره با هم تفاوتی نداشت. نسبت جنسی دهانگردان پاییزه و بهاره یکسان (1:1) بود.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964320110923In this study, proximate composition and sensory evaluation of Giant gourami compared with Rainbow trout and Common carp. Brightness (L*) was significantly higher than the other species and this leads to the highest score in sensory evaluation of the fillet color. Moreover ECI index of carp was significantly higher than that of the other two fish, in body part. Between the species, hardness, chewiness and gumminess of the gourami was significantly higher. Lipid and ash values were the highest (6مقایسه ترکیب شیمیایی و پارامترهای ارزیابی حسی بین ماهی گورامی عظیمالجثه (Osphronemus goramy)، قزلآلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و کپورمعمولی پرورشی (Cyprinus carpio)20121623570FAبهارهشعبانپورگروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایرانJournal Article19700101In this study, proximate composition and sensory evaluation of Giant gourami compared with Rainbow trout and Common carp. Brightness (L*) was significantly higher than the other species and this leads to the highest score in sensory evaluation of the fillet color. Moreover ECI index of carp was significantly higher than that of the other two fish, in body part. Between the species, hardness, chewiness and gumminess of the gourami was significantly higher. Lipid and ash values were the highest (6.29± 0.16 and 1.6± 0.39 percent of flesh) and protein was the lowest (16.53± 0.18) in the gourami. Also color, flavor and total acceptance of the gourami fillet obtained significantly higher scores than two others. Finally in respect of the results obtained, flesh properties of the gourami are compatible with other two fish.در این مطالعه بازده لاشه، ترکیب تقریبی و ویژگیهای حسی گورامی عظیمالجثه با قزلآلای رنگین کمان و کپور معمولی پرورشی مقایسه گردید. بازده لاشه در گورامی به طور معنی داری بیش از دو گونه ی دیگر بود. میزان روشنایی (L*) فیله گورامی به طور معنیداری بیش از دو گونهی دیگر بود و گوشت این ماهی به دلیل روشنایی بیشتر، از جذابیت بیشتری برخوردار بود. شاخص ECI در کپور معمولی در ناحیهی بدنی، به طور معنیداری بیشترین مقدار را نسبت به دو گونهی دیگر داشت. ارزیابی بافتی نشان داد که ماهی گورامی واجد بیشترین مقدار سختی، جویدنی بودن و گامینس بوده و از این نظر با ماهی قزلآلای رنگین کمان و کپورمعمولیپرورشی دارای اختلاف معنیدار بود. همچنین از نظر محتوی چربی و خاکستر ماهی گورامی بیشترین مقدار (به ترتیب 2/0± 3/6 و 4/0± 6/1 درصد) و از نظر پروتئین کمترین مقدار (2/0± 5/16 درصد) را بین سه گونه دارا بود. ضمن آنکه گورامی از لحاظ رنگ و بوی فیله و پذیرش کلی بیشترین امتیاز را کسب نمود. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده، ویژگیهای گوشت گورامی قابلیت رقابت با دو گونهی دیگر را داراست.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964320110923Comparison of body fatty acid composition of the caspian trout parrs in feeding, starvation and refeeding periodsمقایسه ترکیب اسیدهای چرب بدن ماهیان پار آزاد دریای خزر در دورههای غذادهی، گرسنگی و تغذیه مجدد22924223571FAجاویدایمانپوراستادیار گروه شیلات،عبدالمحمدعابدیاندانشیار گروه شیلات، دانشکده علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس نور، ایرانجمشیدامیری مقدمدانش آموخته کارشناسی ارشد، دانشکده علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس نور، ایرانفاطمهمنیعی4 دانش آموخته کارشناسی ارشد، دانشکده علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس نور، ایرانJournal Article19700101This study was conducted to compare the body fatty acid composition of Caspian trout (Salmo trutta caspius) parrs in different nutritional statuses. 900 Caspian trout parrs 12.5 (SD± 1 g) were kept at various nutritional statuses, i.e. six weeks of full feeding (FFF), three weeks starvation and three weeks of refeeding (SF), three weeks of feeding and three weeks of starvation (FS), two weeks of feeding, two weeks of starvation and two weeks of refeeding (FSF), two weeks of starvation, two weeks of feeding and two weeks of starvation (SFS) and six weeks of full starvation (SSS). After feeding with various nutritional status, body fatty acid composition was analyzed by GC/FID. Total Monounsaturated Fatty Acids (MUFA) were decreased than control treatment (35.14%) with increase in periods of starvation and reached to 32.32% in SSS treatment, while Saturated Fatty Acid (SFA) and Polyunsaturated Fatty Acid (PUFA) were increased from 27.25% and 27.10% in FFF treatment respectively to 32.81% and 31.54% in SSS treatment (P < 0.05). Linolenic acid (LNA) content and PUFA C18/C20,22 index (1.62 and 0.27% in FFF treatment respectively) were decreased with increase in periods of starvation and reached to 1.19 and 0.22% in SSS treatment, Icosapentaenoic Acid (EPA) and Docosahexaenoic Acid (DHA) were increased significantly (P < 0.05) inversely and reached to 4.55 and 14.12%in in FFF treatment and 6.46 and 15.6% in SSS treatment. In refeeding periods, fatty acids have an invert trend and were closed to their levels in control treatment. Therefore, Caspian trout stores, converts or uses fatty acids selectively in different nutritional statuses to provide its own requirement for energy and essential fatty acids.این مطالعه بهمنظور مقایسه ترکیب اسیدهای چرب بدن ماهی پار آزاد دریایخزر (Salmo trutta caspius) در شرایط مختلف تغذیهای انجامگردید. تعداد 900 ماهی پار آزاد خزر (1±SD) 5/12 گرم در شرایط مختلف تغذیهای شامل شش هفته غذادهیکامل (FFF یا شاهد)، سههفته گرسنگی و سههفته تغذیهمجدد (SF)، سههفته غذادهی و سههفته گرسنگی (FS)، دو هفته غذادهی، دو هفته گرسنگی و دو هفته تغذیهمجدد (FSF)، دو هفته گرسنگی، دو هفته غذادهی و دو هفته گرسنگی (SFS) و ششهفته گرسنگیکامل (SSS) نگهداریشدند. پس از اعمال شرایط مختلف تغذیهای ترکیب اسیدهایچرب بافتبدن بوسیلهی GC/FID آنالیزشد. مجموع اسیدهایچرب تک غیراشباع (MUFA) با افزایش دورههایگرسنگی نسبتبه تیمار شاهد (14/35 درصد) کاهشیافت و به 32/32 درصد در تیمار SSS رسید، درعوض نسبت اسیدهایچرب اشباع (SFA) و اسیدهایچرب چند غیراشباع (PUFA) بهترتیب از 25/27 و 10/27 در تیمار FFF به 81/32 و 54/31 درصد در تیمار SSS افزایشیافتند (05/0P<). مقادیر لینولنیکاسید (LNA) و شاخص نسبت 22و20/18C PUFA (بهترتیب62/1 درصد و 27/0 در تیمار FFF) در اثر افزایش دورهی گرسنگی کاهشیافتند و به مقادیر 19/1 درصد و 22/0 در تیمار SSS رسیدند، درمقابل میزان ایکوزاپنتانوئیک اسید (EPA) و دکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) به طور معنیداری افزایش یافتند و بهترتیب از 55/4 و 12/14 در تیمار FFF به 46/6 و 6/15 درصد در تیمار SSS رسیدند. در دورههای تغذیه مجدد، اسیدهایچرب روند عکس داشته و به سطوح خود در تیمار شاهد نزدیک شدند. بنابراین ماهی آزاد دریایخزر در شرایط مختلف تغذیهای اسیدهایچرب را بهصورت انتخابی جهت تامین انرژی و اسیدهای چرب ضروری مورد نیاز خود، ذخیره، تبدیل و یا مصرف میکند.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964320110923Risk assessment of mercury due to consumption of kutum of the Caspian Sea (Rutilus frisii kutum) in Mazandaran Provinceارزیابی ریسک جیوه ناشی از مصرف ماهی سفید دریای خزر
( Rutilus frisii kutum ) در استان مازندران24325723572FAسید مهدیحسینی1گروه محیط زیست، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان، ایراننورالهمیرغفاریگروه شیلات ، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان، ایراننصراللهمحبوبی صوفیانیگروه شیلات ، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان، ایرانسید ولیحسینیگروه شیلات، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران0000-0001-6927-1093Journal Article19700101Mercury is one of the most toxic heavy metal which can enter the human body mainly through consumption of seafood contaminated with mercury. In this study, the human health risk due to consumption of kutum (Rutilus frisii kutum), in the Caspian Sea, were evaluated by measuring the concentration of mercury in muscle samples using Atomic absorbtion spectrophotometer (Perkin Elmer FIAS-100) and cold vapor technique. A total of 60 fresh kutum were collected by local fisherman from 12 stations on the southern coast of Caspian Sea in Mazandaran province. The average concentration of mercury in kutum muscle was 0.112 µg/g of fresh weight (0.382 µg/g dry weight) which was less than the allowable amount for human consumption determined by the international organizations such as USEPA, WHO, FAO and the FDA. HQ Index was below 1 (0.48). Also, the calculations indicated that daily and weekly mercury uptake for Iranian consumers, according to FAO (the amount consumed per capita) is lower than the guide values (PTWI and PTDI) provided by WHO, USEPA and JECFA. Therefore, the consumption of the kutum is not a serious threat to the consumer’s health and a consumption permitted rate of 62 g is recommended.جیوه یکی از سمیترین عناصر سنگین است که عمدتاً از طریق مصرف غذاهای دریایی آلوده به جیوه وارد بدن انسان میشود. در پژوهش حاضر، با اندازهگیری غلظت جیوهی کل با دستگاه اسپکتروفتومتر جذب اتمی (Perkin Elmer, FIAS-100) و تکنیک بخار سرد، در نمونههای عضله ماهی سفید دریای خزر (Rutilus frisii kutum)، ریسک ناشی از مصرف این ماهی برای انسان مورد ارزیابی قرار گرفت. 60 عدد ماهی (12 ایستگاه و از هر ایستگاه 5 نمونه ماهی) در اوزان بازاری از ایستگاههای صیادی سواحل استان مازندران بصورت تصادفی انتخاب و غلظت جیوه در آنها اندازهگیری شد. میانگین غلظت جیوه در عضلهی ماهی سفید 112/0 میکروگرم بر گرم وزن تر (382/0 میکروگرم بر گرم وزن خشک) بود که این میزان پایینتر از حد استاندارد تعیین شده توسط سازمانهای معتبر جهانی مانندUSEPA ،WHO ،FAO و FDA میباشد. شاخص ریسک (HQ) کمتر از 1 (48/0) بود. همچنین، محاسبات نشان داد که جذب روزانه و هفتگی جیوه با توجه به میزان سرانهی مصرف هر ایرانی که توسط FAO اعلام شده است، پایینتر از مقادیر راهنمای ارائه شده (PTDI وPTWI) توسط WHO، USEPA وJECFA است. مصرف ماهی سفید دریای خزر خطری جدی برای سلامتی مصرف کنندگان از نظر میزان جیوه نخواهد داشت و برای حفظ سلامتی، میزان مجاز مصرف آن 62 گرم در روز توصیه میشوددانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964320110923A survey of Biological characteristics of Vimba vimba in Gorganrud River and coastal waters of the Caspian Sea in Mahmoudabadبررسی خصوصیات زیست شناختی ماهی سیاه کولی Vimba vimba در رودخانه گرگانرود و آبهای ساحلی دریای خزر در منطقه محمودآباد25926823573FAحسینرحمانیاستادیار گروه شیلات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایرانرحمانپاتیماراستادیار دانشکده منابع طبیعی, مجتمع آموزش عالی کشاورزی گنبد کاووس، ایرانJournal Article19700101In this study, some of biological parameters of Vimba vimba from February 2009 to June 2010 were examined. In total, 281 fish samples were caught by gill- net. In two regions had of five age groups that, the most frequent age groups were related to 2+. Sex ratio of male to female were in Gorganrud population 67% ? to 33% ? and in Mahmoudabad population 57% ? to 43% ? (p?0.05). There was no significant differences (p>0.05) between the average length and weight of the two populations,. Growth pattern for populations of Gorganrud and Mahmoudabad were negative allometric and isometric, respectively. Within the two populations, the asymptotic length (L?) in males was higher than females, but the growth rates (K) in females were relatively higher. Mean absolute fecundity in Gorganrud and Mahmoudabad populations were 11970.8±8381/03 and 6728.49±2488.5 eggs per fish, respectively. There was significant difference between the two populations (p?0.05) in mean absolute fecundity, average egg diameter and condition factor. The results showed that, in many biological parameters, there were significant differences between the two populations due to environmental differences in two regions.در این مطالعه جهت بررسی پارامترهای زیست شناختی ماهی سیاه کولیVimba vimba از اسفند 88 لغایت خرداد 89 در مجموع 281 نمونه ماهی سیاه کولی از رودخانه گرگانرود و سواحل محمود آباد به وسیله دام گوشگیر صید شدند. ماهیان مورد بررسی در دو منطقه از 5 گروه سنی یک تا پنج ساله بوده که بیشترین فراوانی گروههای سنی آنها مربوط به سن +2 بود. نسبت جنسی آنها در جمعیت گرگانرود 5/65% نر، 5/34% ماده و در جمعیت محمودآباد 3/61% نر، 7/38% ماده بوده است(05/0P ? ). میانگین طول و وزن ماهیان بین 2 منطقه به تفکیک جنس اختلاف معنی داری وجود نداشت(05/0P > ). الگوی رشد برای هر 2 جنس نر و ماده ماهیان رودخانه گرگانرود و محمودآباد به ترتیب آلومتریک منفی و ایزومتریک بود. در هر 2 جمعیت طول بینهایت در جنس نر بیشتر از جنس ماده بوده ولی آهنگ رشد ماده ها به طور نسبی بیشتر بوده است. میانگین هماوری مطلق سیاه کولی ها در رودخانه گرگانرود 03/8381±80/11970 و در منطقه محمودآباد 50/2488±49/6728 بوده است. میانگین هماوری مطلق، میانگین قطر تخمک و فاکتور وضعیت بین 2 جمعیت اختلاف معنی داری وجود داشت(05/0P ? ). نتایج نشان داد که در بسیاری از پارامترهای زیست شناختی با توجه به تفاوت های محیطی دو منطقه، اختلاف معنی داری بین 2 جمعیت مورد مطالعه وجود داشت.