دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723Study of Trend of Chemical and Microbial Changes of Rainbow Trout (Oncorhynchus Mykiss) to Determine the its Optimum Shelf-Life During Storage in Refrigerator Temperature (4°C)بررسی روند تغییرات شیمیایی، میکروبی و حسی فیله ماهی قزلآلای
رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) جهت تعیین مدت زمان
ماندگاری آن طی نگهداری در دمای یخچال (C? 4+)10711923287FAمهدیذوالفقاری1 دانش آموخته کارشناسی ارشد،Journal Article19700101Nowadays, importance of keeping and presentation of fresh fish, with regard to consumer preference for fresh fish rather than frozen fish, is increasing. So, determination of fish shelf-life, to find its consumption time, due to high perishability of fish, is important. This study was aimed to investigate the process of spoil changes and determining the shelf-life of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) fillet during storage period in refrigerator (4°C). For this purpose, rainbow trout fillets were kept in refrigerator for 18 days and the changes of free fatty acids (FFA), tiobarbitoric acid (TBA), total volatile bases nitrogen (TVB-N), total viable count (TVC) and sensory evaluations were assessed. The results showed that the quantity of chemical indices increased during storage period. With regard to the standard quantity of TBA, TVB-N and TVC and also sensory evaluation of panel group, the samples were out of the specified standard on 5 day. Considering of correlation between chemical and microbial indices with total acceptability showed that the most precise indices for shelf-life determination of rainbow trout fillet is TVC (6 log cfu/g) indicator and TVB-N (about 25 mg in 100 g fillet). Accordingly, rainbow trout fillet can be kept in refrigerator for 5 days.امروزه اهمیت نگهداری و عرضه ماهی تازه با توجه به علاقه مصرف کنندگان به ماهی تازه نسبت به منجمد روز به روز بیشتر میشود. در این میان تعیین مدت زمان ماندگاری ماهی، جهت تعیین زمان مصرف آن، به دلیل فساد پذیری بالای ماهی اهمیت مییابد. این پژوهش به منظور بررسی روند تغییرات فسادی و تعیین زمان ماندگاری ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) طی نگهداری در دمای یخچال (°C4) صورت پذیرفت. بدین منظور فیلههای ماهی قزلآلا به مدت 18 روز در یخچال نگهداری و تغییرات شاخصهای اسیدهای چرب آزاد (FFA) Free Fatty Acids، شاخص تیوباربیتوریک اسید (TBA)Thiobarbituric acid ، مجموع بازهای نیتروژنی فرار (TVB-N)Total Volatile Basic Nitrogen ، بار میکروبی کلTotal Viable Count (TVC) و ارزیابیهای حسی صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده نشان داد مقادیر شاخصهای شیمیایی طی نگهداری بطور معنیداری افزایش یافت. با توجه به استانداردهای TBA، TVB-N و TVC و همچنین ارزیابی حسی نمونهها در روز 5 از حدود استاندارد تعیین شده خارج شدند. بررسی همبستگیهای بین شاخصهای شیمیایی و میکروبی با قابلیت پذیرش کلی نشان داد که دقیقترین شاخصها جهت تعیین ماندگاری فیله ماهی قزلآلا TVC (log cfu/g 6) و TVB-N (حدود 25 میلیگرم در 100 گرم فیله) میباشد. طبق نتایج فیله ماهی قزلآلای رنگینکمان تا حدود روز 5 در دمای یخچال قابل نگهداری میباشد.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723A Study on Toxic Effects of Diazinon on the Caspian Kutum (Rutilus Frisii Kutum) Testis Using in Vitro Tissue Cultureبررسی تاثیر تخریبی سم دیازینون بر ساختار بیضه ماهی سفید دریای خزر
(Rutilus frisii kutum) با استفاده از تکنیک کشت بافت (در شرایطIn Vitro)12112823288FAفاطمهفداکارماسولهدانش آموخته کارشناسی ارشد شیلات،حمیدفرحمنداستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانعلیرضامیرواقفیدانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0002-8620-501Xمحمدعلینعمت الهیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0003-1748-1958Journal Article19700101Caspian kutum is one of the most commercial fishes that migrates for spawning from the Caspian Sea to the rivers each year. Consequently, it can be exposed to several agricultural and industrial pollutants. In this study, to estimate the fish spermatogenesis in polluted waters, the direct effect of diazinon were investigated using in vitro testis culture of the Caspian kutum with 10, 100 and 200 µg/ ml concentrations for 3 and 6 days. With increase of diazinon concentrations and exposed time, harmful effects of diazinon on spermatogenesis and testis structure increased. The inhibition of spermatogenesis and necrotic germ cells were more visible in 200 µg/ ml in 6th day. Since, appropriate quality and quantity of gametes can verify the successful reproduction in fish, water pollution over consecutive years can be a serious threat on kutum populationsماهی سفید دریای خزر یکی از ماهیان اقتصادی حوزهی جنوبی دریای خزر است که همه ساله جهت تخمریزی به رودخانههای حوزه جنوبی این دریا وارد میشود و در این حین با انواع آلایندههای صنعتی و کشاورزی روبرو میشود. در این مطالعه جهت بررسی چگونگی روند تولید اسپرم (اسپرماتوژنز) مولدین نر ماهی سفید در آبهای آلوده، اقدام به کشت بافت بیضهاین ماهیان تحت تماس با غلظتهای 10، 100 و 200 میکروگرم در میلیلیتر از سم دیازینون به مدت 3 و 6 روز در شرایط In Vitro گردید. میزان ضایعات وارده بر بافت بیضه و کاهش روند اسپرماتوژنز با افزایش غلظت و افزایش زمان تماس سم با بافت بیشتر شده به طوری که در غلظت 200 میکروگرم در میلیلیتر در ششمین روز پس از کشت تعداد بسیار زیادی از سلولهای جنسی نکروز یافته و روند اسپرماتوژنز در بافت متوقف گردید. از آنجایی که تولید مثل موفق ماهیان در گرو کیفیت و کمیت مناسب گامتهای مولدین است، ادامهی روند آلودگی در طی سالهای متمادی جمعیت این ماهیان را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723Changes in Fatty Acid Profile of Common Carp (Cyprinus Carpio) During Larval Developmentتغییرات پروفیل اسید چرب لارو کپور معمولی (Cyprinus carpio)
در مرحله رشد و تکامل لاروی12914323289FAآناهیتافرهودیدانش آموخته کارشناسی ارشد دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانعبدالمحمدعابدیان کناریدانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانJournal Article19700101This study investigated ontogeny of fatty acid profile in common carp larvae to determine nutritional requirements with a view to improving product quality from hatching to 33 days post hatching at the governmental warm water fish aquaculture center of Shahid Rajaee in Sari, Mazandaran, Iran. Larvae were collected randomly at 1, 3, 7, 11, 15, 19, 26 and 33 days post hatch. Larvae were fed with rotifer (Brachionus calyciflorus) from day 3 to day 7, and then with dry diet from day 8 onwards. Profiles of saturated fatty acids, monounsaturated fatty acids and polyunsaturated fatty acids showed significant changes. From the beginning to the end of experiment, total saturated fatty acid decreased at the level of 2 % and monounsaturated and polyunsaturated increased by 7.46 % and 1.26 %, respectively. Fluctuations in the composition of fatty acids in various periods reflect preferential utilization of fatty acids for energy production. Marine carp larvae metabolized apparently dietary linolenic acid to eicosapentaenoic acid and docosahexaenoic acid, and dietary linoleic acid to arachidonic acid.تغییرات ترکیب اسیدهای چرب کپور معمولی طی مراحل لاروی در جهت تعیین احتیاجات غذایی و بهبود کیفیت تولید، به مدت 33 روز در مرکز تکثیر و پرورش ماهیان گرمابی شهید رجایی ساری مورد مطالعه قرارگرفت. نمونه برداری از لاروها به صورت کاملاً تصادفی در روزهای 1، 3، 7، 11، 15، 19، 26 و33 پس از تفریخ انجام شد. تغذیه لاروها پس از جدب دوسوم کیسه زرده، از روز سوم تا روز هفتم پس از تفریخ، با روتیفر(Brachionus calyciflorus) و از روز هشتم تا پایان دوره با غذای خشک صورت گرفت. از ابتدا تا انتهای دوره، اسیدهای چرب اشباع به میزان 2 % کاهش و اسیدهای چرب تک غیراشباع و چند غیراشباع به ترتیب 46/7 % و 26/1 % افزایش داشتند. نوسان در میزان اسیدهای چرب در دورههای مختلف نشان دهنده استفاده از آنها به عنوان منبع انرژی است. مقایسه غلظت پایین 6n-4:20C (اسید آراشیدونیک)، 3n-6:22C (اسید دوکوزاهگزانوئیک) و 3n-5:20C (اسید آیکوزاپنتانوئیک) در غذای مصرفی لارو با مقدار بالای آنها در بدن لارو نشان دهنده توانایی لارو کپور معمولی در سنتز آراشیدونیک اسید از 6n-2:18C (اسید لینولئیک) و سنتز اسید دوکوزاهگزانوئیک و اسید آیکوزاپنتانوئیک از 3n-3:18C (لینولنیک اسید) است.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723A Study on Population Genetics of Vimba vimba Persa (Pallas, 1814) Using Microsatellite Markers in Gilan Province, the Southern Caspian Seaبررسی مولکولی جمعیت ماهی سیاه کولی خزری Vimba vimba persa
(pallas, 1814) با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره در استان گیلان
واقع در جنوب دریای خزر14515223290FAشقایقروح الهیدانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، ایرانابوالقاسمکمالیدانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، ایرانJournal Article19700101Population of Vimba vimba persa was investigated using microsatellite markers originated from two regions along the Iranian coastline of Southern Caspian Sea (Anzali Lagoon and Havigh River in Gilan province). Totally 153 alleles were identified. The highest number of alleles per CA3 loci was 17 and the lowest 3 in Z8145 loci with means of 7.6. Observed and expected heterozygosity averages were 0.79 and 0.76, respectively. Most cases deviated significantly from Hardy-Weinberg equilibrium (p?0.01). The estimation of Fst (p?0.01) identified significantly two populations of Vimba vimba persa in the Caspian Sea. Studies of this kind assist conservation of this species, sustainable harvest and restocking of the populations.جمعیت ماهی سیاه کولی دریای خزر (Vimba vimba persa) در دو منطقه از سواحل جنوبی دریای خزر (تالاب انزلی و رودخانه حویق واقع در استان گیلان) با استفاده از ده نشانگر ریزماهواره پلی مورف مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع 153 الل مورد شناسایی گردید. بیشترین تعداد اللهای مشاهده شده 17 الل در جایگاه CA3 و کمترین آن 3 الل در جایگاه Z8145 بوده که میانگین اللی در هر جایگاه 6/7 بدست آمد. میانگین هتروزایگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب 79/0 و 76/0 بود. بیشتر مناطق انحراف از تعادل هاردی - واینبرگ را نشان دادند. مقادیر محاسبه شده Fst در سطح معنی داری (p?0.01)، دو جمعیت از ماهی سیاه کولی خزری در سواحل جنوبی دریای خزر را نشان داد. بنابراین مدیریت برای حفاظت این گونه، برداشت پایا و بازسازی ذخایر با در نظر گرفتن حفظ تنوع ژنتیکی توصیه میشوددانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723Effects of Stunning by Ice and Clove Oil, and Asphyxia on Stress Responses and Quality Indicators in Common Carp
(Cyprinus Carpio)بررسی دو روش بیهوشی با یخ و گل میخک و کشتار خارج از آب بر پاسخ استرس و برخی شاخصهای کیفی ماهی کپور معمولی(Cyprinus carpio)15316223291FAسهرابمعینیدانشیار دانشکده کشاورزی، دانشگاه تهران، ایرانزینبمولودیدانشجوی کارشناسی ارشد شیلات، دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، ایرانبهارهشعبانپوردانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایرانJournal Article19700101In this investigation effects of two stunning methods 1) ice asphyxia, 2) direct immersion of fish into bath containing previous water dilution of clove oil that were killed by blow on the head were compared with common fish slaughtering method: removing fish from water and exposed to the air (asphyxia). Effects of these two methods on meat quality and stress responses in common carp were evaluated. Results revealed that anaesthetizing and killing procedures significantly affected the meat quality in common carp. Both rigor index and pH varied significantly during the trail post-mortem between the experimental groups. Maximal rigor index (77.6%) was observed after 3 hours post mortem in the asphyxia group. Rigor index reached maximum at 24(44.2%) and 60 h (55.1%) post mortem for the ice and clove oil group. Fish subjected to clove oil showed a less intense than those in the other group although they had a longer lasting rigor state. Mean muscle pH of fish was 6.34 for asphyxia, 6.53 for ice group and 6.99 for clove oil immediately after death. Fish of the group clove oil had the lowest driploss at 96h postmortem. Stress blood indicators in asphyxia group were significantly higher than other two groups and the control group (unstressed fish). The data presented in the experiment expressed that fish of the group received clove oil had significantly higher quality and less stress response than other groups.در این تحقیق اثر دو روش بیهوشی 1) بیهوشی ماهیان با قرار دادن آنها در یخ 2) بیهوشی ماهیان با غوطهوری در عصارهی گل میخک و مرگ با ضربه در سر، در مقایسه با روش معمول کشتن ماهی (مرگ خارج از آب) بر شاخصهای کیفی و میزان استرس وارده در ماهی کپور معمولی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش بیهوشی قبل از مرگ، بر کیفیت گوشت ماهی اثر معنیداری دارد. ارزیابی شاخص جمود نعشی و میانگین pH عضله در طول زمان پس از کشتار و بین تیمارهای آزمایشی مختلف، تغییرات معنی داری را نشان دادند. جمود نعشی در ماهیانی که خارج از آب مردند، 3 ساعت بعد به بیشترین مقدار خود (6/77 درصد) رسید. جمود نعشی ماهیان بیهوش شده در یخ و عصاره گل میخک به ترتیب در 24 ساعت پس از مرگ (2/44 درصد) و 60 ساعت پس از مرگ (1/55 درصد) به حداکثر رسید. ماهیان بیهوش شده با گل میخک، جمودی با تاخیر نسبت به دو تیمار دیگر داشتند. میزان pH بلافاصله پس از مرگ برای ماهیان مرگ خارج از آب 34/6 ، برای تیمار یخ گذاری 53/6 و برای تیمار گل میخک 99/6 بود. در ماهیان بیهوش شده با عصاره گل میخک، میزان آبچک عضله پایین تر از سایر تیمارها بود. غلظت فاکتورهای خونی وابسته به استرس (کورتیزول، گلوکز و لاکتات پلاسما) در تیمار مرگ خارج از آب، بطور معنی داری از تیمارهای یخ گذاری، گل میخک و تیمار شاهد پلاسما، شامل 8 ماهی زنده درون حوضچه نگهداری که تحت استرس بیهوشی و کشتار نبودند، بالاتر بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ماهیهایی که با عصاره گل میخک بیهوش و سپس با ضربه در سر کشته شدند، کیفیت به مراتب بالاتر داشته و استرس وارده به آنها نسبت به تیمارهای یخ گذاری و مرگ خارج از آب، پایین تر بود.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723Benthic Macroinvertebrates Response in the Haraz River to the Trout Farms Effluentپاسخ بزرگ بیمهرگان کفزی رودخانه هراز به پساب مزارع پرورش ماهی قزلآلای رنگینکمان16317523292FAمهدینادری جلوداراستادیار موسسه تحقیقات شیلات ایران، پژوهشکده اکولوژی دریای خزر، ایراناصغرعبدلیدانشیار دانشگاه شهید بهشتی تهران، پژوهشکده علوم محیطی، ایرانJournal Article19700101The effect of rainbow trout farms outflow in the Haraz river on benthic macroinvertebrates and the self-purification potential of river was investigated from each of ten selected stations along four farms. Benthic macroinvertebrates was investigated for different seasons a year by taking five samples. About 170000 macroinvertebrate specimens at 34 genera, 32 families and 12 orders were isolated and distinguished in this study. Maximum abundance at most stations was possessed by order Ephemeroptera, of which Baetis sp. followed by Acentrella sp. constituted 97.9% of the Ephemeroptera at all stations. Indices of EPT richness, EPT percentage and EPT/CHIR (Ephemeroptera+Plecoptera+Trichoptera/Chironomidae) decreased at the immediate vicinity of the fish farms outflows, and increased upon distancing from the farms. On the basis of HFBI (Hilsenhoff Family Biotic Index) index, four grades of good, suitable, relatively poor and poor water qualities were distinguished at all the sampling stations. The combined results of biotic indices indicated that pollution was higher at the stations at the immediate vicinity of the fish farms outflows than the preceding ones, and the self-purification potential of water increased upon distancing from the farms, peaking to a significant level at a distance of 3.5 km.اثر پساب مزارع پرورش ماهی قزلآلای رنگینکمان رودخانه هراز بر بزرگ بیمهرگان کفزی و توان خودپالایی رودخانه، با انتخاب چهار مزرعه و دهایستگاه در منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. نمونهبرداری از بزرگ بیمهرگان کفزی، در پنج نوبت در فصول مختلف سال انجام گردید. حدود 170000 نمونه بزرگ بیمهرگان کفزی شناسایی شده که به 34 جنس، 32 خانواده و 12 راسته تعلق داشتند. بیشترین فراوانی را در اکثر ایستگاهها، راسته Ephemeroptera تشکیل داده که فراوانی مجموعدو جنس Acentrella sp. و Baetis sp. 9/97 درصد از کل اعضای این راسته را در کلیهایستگاهها تشکیل دادند. شاخصهای غنای EPT، درصد EPT و(Chironomidae /Ephemeroptera+Plecoptera+ Trichoptera) EPT/CHIR. در ایستگاههای بلافاصله پایین دست مزارع نسبت به بالا دست آنها از مقادیر کمتری برخوردار بودند و با فاصله گرفتن از مزارع افزایش پیدا کردند. بر اساس نتایج شاخص زیستی (Hilsenhoff Family Biotic Index) HFBI آلودگی آلی آب در ایستگاههای مختلف، در طبقه کیفی خوب، مناسب، نسبتا" ضعیف و ضعیف طبقه بندی شدند. نتایج ترکیبی از شاخصهای زیستی نشان داد، ایستگاههای بلافاصله بعداز مزارع از آلودگی بیشتری نسبت به قبل آنها برخوردار بوده و با فاصله گرفتن از مزارع دارای روند خودپالایی بودند که در فاصله 5/3 کیلو متری بطور معنیداری از آلودگی کم شده بود.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723Inhibitory Effect of Bacillus Licheniformis on G1 and G2 Aflatoxins in Culture Media and Kilka Fish Mealارزیابی تاثیر مهار کننده باسیلوس لیکنیفورمیس بر آفلاتوکسینهای G1 و G2 در محیط کشت آزمایشگاهی و آرد ماهی کیلکا17718723293FAمهردادولیپورمریدانش آموخته کارشناسی ارشد شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، ایرانابراهیمعلیزاده دوغیکلائیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، ایرانعلیارشدیمربی دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، ایرانJournal Article19700101This study investigated the inhibitory effects of Bacillus licheniformis on G1 and G2 aflatoxins in culture media and Kilka fish meal. Two concentrations of aflatoxins (8 and 12 ppb for G1 and G2) and (2 and 4 ml from aflatoxins standard per 50g of fish meal) were used in culture media and Kilka fish meal respectively. The doses of bacillus were 3 and 4% for this experiment. Changes of aflatoxins and the bacterium growth were evaluated using HPLC and spectrophotometer (OD: 600 ?) respectively. Culture media results show that G1 and G2 concentrations decreased significantly (P < 0.05) by 99.9 and 99.4%, 99.2 and 98.2% respectively (for 3% Bacillus), and 100 and 100%, 100 and 99.6%, respectively (for 4% Bacillus). In fish meal, concentrations of G1 and G2 decreased significantly (P < 0.05) by 75.8 and 66.1%, 77.7 and 80.1% (for 3% Bacillus with 2 and 4 ml aflatoxins standard) and 95.4 and 81.7%, 98.9 and 89.3 % (for 4% Bacillus with 2 and 4 ml aflatoxins standard), respectively. The results show that Bacillus licheniformis is able to decrease significantly (P < 0.05) G1 and G2 aflatoxins in culture media and fish meal and is recommended to be used as a biological tool in fish meal industry.هدف این مطالعه بررسی تاثیر مهارکننده باسیلوس لیکنیفورمیس روی آفلاتوکسینهای G1 و G2 در محیط کشت آزمایشگاهی و آرد ماهی کیلکا است. از دو غلظت آفلاتوکسین (8 و 12 نانوگرم بر میلیلیتر برای G1 و G2) و (2 و 4 میلیلیتر از استاندارد آفلاتوکسین به 50 گرم از آرد ماهی) به ترتیب در محیط کشت آزمایشگاهی و آرد ماهی کیلکا استفاده گردید. دوز مورد استفاده باسیلوس لیکنی فورمیس نیز دو غلظت 3 و 4 درصد بوده است. میزان تغییرات باسیلوس و آفلاتوکسین به ترتیب توسط دستگاه اسپکتروفتومتر (جذب نوری با طول موج 600 نانومتر) و HPLC مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که به هنگام استفاده از دوز 3 درصد باسیلوس لیکنیفورمیس، میزان کاهش معنیدار (05/0 p<) G1 با غلظتهای 8 و 12 نانوگرم بر میلیلیتر به ترتیب 9/99 و 4/99 درصد و G2 با غلظت 8 و 12 نانوگرم بر میلیلیتر به ترتیب 2/99 و 2/98 درصد و میزان کاهش معنیدار (05/0 p<) آفلاتوکسین در دوز 4 درصد باسیلوس لیکنیفورمیس به ترتیب 100 و 100 درصد برای G1 با غلظتهای 8 و 12 نانوگرم بر میلیلیتر و 100 و 6/99 درصد برای G2 با غلظت 8 و 12 نانوگرم بر میلیلیتر بوده است. در آرد ماهی، میزان کاهش آفلاتوکسین برای تیپ G1 و G2 با حضور 3 و 4 درصد باسیلوس لیکنیفورمیس به همراه 2 و 4 میلیلیتر از سوسپانسیون استاندارد آفلاتوکسین در 50 گرم از آرد ماهی برای G1به ترتیب 8/75 و 1/66 درصد و 4/95 و 7/81 درصد و برای G2 به ترتیب 7/77 و1/80 درصد و 9/98 و 3/89 درصد بوده است. نتایج نشان میدهد که باسیلوس لیکنیفورمیس قادر به کاهش (05/0 p<) آفلاتوکسینهای G1 و G2 در شرایط آزمایشگاهی و آرد ماهی بوده و توصیه میشود از آن به عنوان ابزار بیولوژیک در جهت کنترل آفلاتوکسین در کارگاههای تولید آرد ماهی استفاده گردددانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهرانشیلات2008-572964220110723Effects of Dietary Lipid Level on Growth, Feed Utilization and Survival of Juvenile of Beluga (Huso huso Linnaeus, 1758)بررسی اثرات سطوح مختلف چربی جیره غذایی بر برخیشاخصهای رشد، ضریب تبدیل غذا و بازماندگی بچه فیل ماهی
(Huso huso Linnaeus, 1758) پرورشی9310623294FAعیسیابراهیمیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، ایران0000-0002-4001-2167Journal Article19700101Variation in growth, feed utilization and survival was assessed in sturgeon fingerlings of Beluga fed different dietary lipid levels. All diets were iso-nitrogenous (protein = 45%) comprising 3.4-3.7 kcal digestible energy g-1. Triplicate groups of 35 fingerling Beluga with a mean initial wet weight of 2.14 ± 0.07 g (± SD) were fed with four experimental diets containing 6.7, 10.5, 14 and 17% crude fat for 48 days (water volume: 100 L.; water change rate: 1.4 L min-1). There were significant differences in final weight, body weight increase, specific growth rate, production index, hepatosomatic index, protein efficiency ratio, productive protein value and feed utilization ratio of fingerling Beluga (P < 0.05). Increasing lipid levels to 14% level improved the above indices. However, condition factor and survival were not affected by different dietary lipid levels (P > 0.05). The best growth rate, survival, feed utilization were obtained at 14% lipid level with DE:CP ratio of 79.9 kcal g-1. These results indicate that optimal dietary lipid level for fingerling Beluga is about 14% for these diets.به منظور بررسی اثر سطوح مختلف چربی بر شاخصهای رشد، ضریب تبدیل غذا و بازماندگی بچه فیل ماهی پرورشی، آزمایشی طراحی و اجرا گردید. چهار جیره آزمایشی با پروتئین یکسان (45 درصد) و سطوح 7/6، 5/10، 14 و 17 درصد چربی و 4/3 تا 7/3 کیلوکالری برگرم انرژی قابل هضم تهیه شد و هریک با سه تکرار، با بچه فیل ماهیان پرورشی با وزن 07/0± 14/2 گرم و به تعداد 420 عدد - 35 عدد در هر واحد آزمایشی (حوضچههای فایبرگلاس با حجم 100 لیتر و میزان تعویض آب 4/1 لیتر در دقیقه)- به مدت 48 روز مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج حاصل معنی دار بودن اثر سطوح مختلف چربی جیرههای غذایی بر شاخصهای مورد بررسی شامل وزن نهایی، طول نهایی، درصد افزایش وزن، رشد ویژه، شاخص تولید، شاخص کبدی، ضریب تبدیل غذا، بازده پروتئین و پروتئین تولیدشده را نشان داد (05/0< p). بر اساس یافتههای این تحقیق افزایش میزان چربی تا سطح 14 درصد، بهبود شاخصهای مورد بررسی را بهمراه داشته است. بیشترین رشد و بهترین راندمان غذایی در سطح چربی14 درصد با نسبت انرژی قابل هضم به پروتئین خام ( ) برابر 9/79 بدست آمد. براین اساس میزان بهینه چربی در جیره غذایی بچه فیل ماهیان پرورشی در محدوده وزنی مورد بررسی در این تحقیق، 14 درصد پیشنهاد میگردد